زیبانویسی، معنا و دایره ای به شدت فراخ و دگرگون شونده داره. این دگرگونی، هم در عرض است و هم در طول؛ یعنی هم در هر ساحتی از ساحت های نوشتاری، زیبانویسی معنایی ویژه داره، و هم در هر دوره ای از دوران های تاریخی؛ اما اونچه زیبانویسی رو در متون علمی دشوار و گاه ناممکن می کنه، ضرورت پرهیز از افتادن به دام ادبی نویسی است. مقاله، کتاب و هر نوشتاری که صبغۀ علمی داره، به هیچ وجه نباید گرفتار زبان ادبی بشه، زیبایی در متن علمی، غیر از زیبایی در متن ادبی است.
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
کاراکترهایی پیچیده که وجهی تاریک در وجود آن ها به چشم می خورد
رضا بابایی در کتاب خود «بهتر بنویسیم» میگوید: چگونه میتوان برای کلماتی مانند «دین»، «انسان»، «شعر»، «ادب»، «توکل»، «شهادت»، «کلاس»، «سماور»، «سینما»، «قانون»، «لنگر» و هزاران واژهٔ غیر فارسی دیگر برابرهای فارسی یافت و جای آنها نشاند و همان معانی و بار معنایی را فهمید؟ آری؛ کاربرد «شکیبایی» یا «بردباری» به جای «صبر»، و «سپاس» به جای «شکر» و «جفت» به جای «زوج»، و «چندوچون» به جای «کموکیف» و صدها نمونهٔ دیگر بهتر یا «به سوی بهتری» است؛ اما هماره باید به مأنوس بودن کلمه و رواج آن نیز نظر داشت؛ زیرا «بیگانهٔ مأنوس، گاهی بهتر از فارسی نامأنوس است.» وی اضافه میکند که: پارهای از کلمات وِجههٔ فرامرزی یافتهاند و در حال حاضر نیز معادلی در زبان فارسی برای آنها نیست؛ مانند «اینترنت»، «اتم»، «رادیو»، «فیلم»، «سینما»، «اسید»، «ویتامین» و «موتور» کاربرد آنها در متنهای فارسی همچون رفتوآمد ماشینهای خارجی در خیابانهای ایران است و کاری نمیتوان کرد. در ادامه به وامواژههایی در زبان فارسی اشاره میکند که دچار دگردیسی شدهاند و میافزاید: بسیاری از وامواژهها در زبان فارسی معنایی دیگر یافتهاست که در این صورت خودی محسوب میشود و اطلاق «بیگانه» یا «مهمان ناخوانده» بر آنها جای درنگ دارد. مثلاً کلمهٔ «وکیل» در فارسی معنایی یافته است که در زبان مبدأ واجد چنین معنایی نیست. در زبان عربی به جای وکیل از «محامی» استفاده میشود. همچنین به حق رأی، «حقالتصویب» میگویند و به جای «انقلاب» کلمهٔ «ثور» را به کار میبرند.
احتمالا بهترین کتابیه که درباره نویسندگی و اصول نوشتن به فارسی نوشته شده. قلم نویسنده بسیار شیوا و روان، و تکنیکهای آموزش داده شده فوق العاده ظریفه. اونایی که به نوشتن علاقه دارن، از زیر سنگم شده باید اینو پیدا کنن و چندین و چند بار بخونن.