هیچ مجازاتی بی ملامت نیست، و من مجازات شده بودم. و نه به دست خدایان تقدیری مرموز، که به دست اهل سرزمینم، هموطنانم، معاصرانم. گذشته از ملامت، نیز شفقتی را می خواندم که به مرور زمان شکل تحسین و احترام به خود می گرفت. من تاریخ را ساخته بودم، معطل نماندم تا خودش اتفاق بیوفتد.
کلمه ها دروغ می گویند و به بخشی از ندگی بدل می شوند، این است که نباید به خودمان اجازه دهیم تا با آنچه از موسیقی دزدیده اند ما را حالی به حالی کنند، تسلیم شدن به متن خطرناک است. زیبا که می شوند همیشه محل شک است. ناگفته پیدا است که مر برآنیم تا اقناع کنیم و شرح دهیم، و زیبایی مفید واقع شود، لیکن از این رو که آشفته بازار علم می کنند، هلاک آورند.