1. خانه
  2. /
  3. کتاب یک مرد

کتاب یک مرد

4.3 از 1 رأی

کتاب یک مرد

متن کامل
Un uomo
٪15
500000
425000
معرفی کتاب یک مرد

کتاب " یک مرد" شرح حال و یک شبه زندگی نامه درباره "الکساندروس پاناگولیس" است که به شکل رمان نوشته شده است. "اوریانا فالاچی" با پاناگولیس رابطه ای به شدت عاشقانه داشت ".یک مرد" داستان زندگی "الکساندروس پاناگولیس" ، مبارز سیاسی است که پس از ترور نافرجام پاپادوپولس دیکتاتور یونانی به مرگ محکوم می¬ شود؛ اما اعتراضات سراسری به تغییر حکم او به حبس ابد می ¬انجامد . "اوریانا فالاچی" از این رمان استفاده می کند تا دیدگاه خود، مبنی بر اینکه پاناگولیس ، توسط یک توطئه گسترده ترور شد را بیان کند ، دیدگاهی که توسط بسیاری از یونانیان مشترک است.
داستان "یک مرد" با تلاش دانشجوی جوان مهندسی ، "الکساندروس پاناگولیس" ، برای کشتن جورجیوس پاپادوپولوس ، دیکتاتور یونان آغاز می شود. علی رغم اقدامات احتیاطی متعدد ، حمله به شکست منجر می شود و الکساندروس دستگیر شده ، شکنجه می شود و سپس به اعدام محکوم می شود. در ماه های بعد ، این حکم چندین بار به تعویق افتاد و سرانجام هرگز اجرا نشد ، زیرا در این میان ، در یونان و کشور های دیگر ، پرونده ی وی توجه برخی از رسانه ها را به خود جلب کرده بود و کشته شدن الکساندروس منجر به آسیب جدی به چهره رژیم می شد. در دوران حبس ، وی چندین بار برای فرار از زندان بویاتی ، جایی که در آن محبوس بود ، تلاش کرد. اما همه ی تلاش ها به شکست انجامید. در دو سال آخر حبس ، او در سلولی زندانی بود که مخصوص او ساخته شده بود( دقیقا به دلیل شکل و اندازه آن شبیه به یک قبر کوچک بود) و "آرامگاه" نامیده می شد. پس از گذشت چندین سال، در پی عفوی که برای وی در دموکراسی جعلی و در حال سقوط رژیم پاپادوپولوس صادر شد ، آزاد شد. چند روز بعد او با "اوریانا فالاچی" ملاقات می کند که برای مصاحبه با وی ،به ملاقات او رفته بود. پس از آن ملاقات ، داستان عشق آن ها شروع می شود و تا زمان مرگ وی ادامه می یابد.

درباره اوریانا فالاچی
درباره اوریانا فالاچی
اوریانا فالاچی، زاده ی ۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ و درگذشته ی ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، روزنامه نگار، نویسنده و مصاحبه گر سیاسی برجسته ی ایتالیایی بود که در شهر فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در همان شهر درگذشت. وی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت می کرد. آن چه بیش از هر چیز به معروفیت وی کمک نمود، مجموعه مصاحبه های مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، روح الله خمینی، ایندیرا گاندی، گلدا مایر، ملک حسین، معمر قذافی، جرج حبش، و هنری کیسینجر بود.اوریانا فالاچی که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست گرا محسوب می شد، از نظر مذهبی یک «ملحد مسیحی» به شمار می آمد؛ زیرا او ظاهرا به خدا ایمانی نداشت، اما گه گاهی تمایلاتی را به مسیحیت نشان می داد. به عنوان نمونه او در اگوست ۲۰۰۵ با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد.او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است، تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه ی عمر را به استراحت بپردازد. وی با نگاه ویژه ای که به زندگی داشت، (که نه خدا را قبول داشت و نه خلقت تصادفی جهان و نه هیچ تئوری دیگری از لائیک ها و دیگر دانشمندان دین گریز) گوشه گیرانه در آپارتمانش در نیویورک و ویلایش در توسکانی ایتالیا به زندگی مشغول بود. او در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در سن هفتاد و هفت سالگی در کلینیک خصوصی سانتا کیارا در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت.
قسمت هایی از کتاب یک مرد

پنج بعد از ظهر بود که کشیک آن سه جوجه سرباز ،تمام شد و وقتی رفتند خلاء بزرگی در خود احساس کردی: خدا می داند الان چه اراذلی را خواهند فرستاد. اما نگهبانان جدید هم عین همان قبلی ها بودند: همان نوجوانی و همان معصومیت و همان غمزگی. آشوب درونی به احساس رقت تبدیل شد و بی خیالی شادی آفرینی جلوه کرد: آهای پاپادوپولاکی ها، بیایید جلو، بیکار ننشینید و نان مفت نخورید. کدامیک بلد است آواز بخواند؟ …

شهر کلافه یه دم ضجه می کشید. رنگ یکنواخت و دیوونه کننده ش هر صدای دیگه یی رو تو خودش خفه می کرد و دروغ بزرگو عربده میزد . «زندس! ژندس ! زندہ س!... » صداش شبیه صدای آدمیزاد نبود. صدای آدمایی نبود که هر کدوم دوتا دست و دو تا پا و یه خیال مشخص داشته باشن. این دیو بی مغز جماعت بود که تنوره می کشید! هشت پایی که موقع ظهر میدون مرکزی کلیسای ارتدوکس رو پر کرده بود و آروم آروم پاهای بلندشو تو کوچه های دور و بر فرو می کرد. هشت پا ، پوستی از مشتای گرم و دهنای گاله داشت مث گدازه های آتیش فشون که سدار داغون می کنن، همه چی رو زیر و رو می کرد و با فریاد زنده س ،زنده س، زنده س، خودش گوشار از کار مینداخت! نمی شد از دستش فرار کرد!

نظر کاربران در مورد "کتاب یک مرد"
10 نظر تا این لحظه ثبت شده است

در این کتاب،یک زندگی و نحوه زیست و تفکر یک مبارز سیاسی تصویر شده است .شباهت‌های این نوع زندگی در میان اکثر ملت ها، خواندنی و عبرت انگیز است.

1403/04/20 | توسطبهرام جعفرپور
0
|

با تمام یقینم از بهترین کتابهایی بود که مطالعه کردم ، بخصوص که یک داستان واقعی ست و نویسنده خودش این داستان را زندگی کرده است

1403/02/19 | توسطکتایون - کاربر سایت
0
|

خواندن این کتاب بر هر ایرانی واجب است ، لطفا" این کتاب را با ترجمه زنده یاد پیروز ملکی بخوانید نایاب است و در گوگل می‌توانید از کتابفروشی‌های قدیمی پیدا کنید ، آزادی بیش از آنکه حق باشد ، وظیفه است . زنده یاد اوریانافالاچی از کتاب یک مرد

1402/09/23 | توسطگوهر - کاربر سایت
4
|

خواندن این کتاب بر هر ایرانی واجب است ، لطفا" این کتاب را با ترجمه زنده یاد پیروز ملکی بخوانید نایاب است و در گوگل می‌توانید از کتابفروشی‌های قدیمی پیدا کنید ، آزادی بیش از آنکه حق باشد ، وظیفه است . زنده یاد اوریانافالاچی از کتاب یک مرد

1402/09/23 | توسطگوهر - کاربر سایت
2
|

تنها ایراد این کتاب ترجمه یغما گلروییه .کاملا سلیقه خودش رو در ترجمه کلمات اعمال کرده ، کلمات محاوره ست و خیلی مشکل نگراشی داره

1401/09/20 | توسطشهره مختاری
5
|

کتاب بسیار زیباییه جذاب گیرا و حقیقی.

1401/09/06 | توسطشهره مختاری
0
|

کتاب خوبیه

1401/02/13 | توسطکاربر سایت
0
|

انتشارات امیرکبیر نمیارید؟

1400/03/30 | توسطعلیرضا علوی
1
|

فوق العاده س این کتاب

1399/12/27 | توسطخـــــاتــــون . . 🌴
5
|

کتاب بسیار بسیار خوبیه حتما بخونید اوریانا فالاچی همه کتاباش خوبه هرموقع اسم ایشون رو شنیدین بدونید کتاب خوبیه

1399/02/14 | توسطحسین علی نژاد
10
|