کتاب پیش رو که به قلم تاریخ نگار، داستان نویس و روزنامه نگار لبنانی نگارش شده رمانی تاریخی است پیرامون دختری که عشقی مقدس او را احاطه کرده است.
اسما دختری جوان، خوش سیرت، بزرگ منش و زیبا رو است که همراه مادر بیمارش، همسر مادر و مردی جوان به نام مروان که از او خواستگاری کرده و نسبتی با خلیفه عثمان دارد از خانه خود به سوی مدینه حرکت کرده و در طول مسیر حال مادرش ناخوش تر شده است. مادر که مریم نام دارد با نقشه ای در ذهن این سفر را ترتیب داده تا بتواند از علی علیه السلام که همواره درددیدگان و مظلومان را حمایت می کند برای جلوگیری از ازدواج دخترش با مروان یاری بطلبد زیرا نه اسماء راضی به این وصلت است و نه خودش. آن ها در نزدیکی مدینه در جایی به نام قباء توقف می کنند، این در حالی است که زن احساس می کند هر آن مرگش فرا می رسد و باید حضرت علی را ملاقات کند تا هم موضوع اسماء را پیش بکشد و هم رازی را با ایشان در میان بگذارد.
کتاب عذرای قریش