کتاب مرگ راهنمای رودخانه

Death of a River Guide
کد کتاب : 59527
مترجم : علی رضایی
شابک : 978-6003676299
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 384
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

نامزد جایزه ادبی مایلز فرانکلین سال 1995

معرفی کتاب مرگ راهنمای رودخانه اثر ریچارد فلاناگان

کتاب «مرگ راهنمای رودخانه» رمانی نوشته ی «ریچارد فلانگان» است که اولین بار در سال 1994 به انتشار رسید. زیر آبشاری در رود «فرانکلین» در جزیره ی «تاسمانی»، یک راهنمای رودخانه به نام «آلیوش کوزینی» در آستانه ی غرق شدن و مرگ است. او هنگام مرگ، با تصاویری هم ترسناک و هم شگفت انگیز در ذهنش رو به رو می شود، و نه تنها زندگی خودش، بلکه زندگی خانواده و پیشینیانش را نیز از نظر می گذراند. «آلیوش» در میان آب های خروشان جنگل بارانی، به کشفی عمیق تر در مورد واقعیت این زندگی ها می رسد و جهانی را می یابد که در آن، رویا و خیال، قدرتی بیشتر از فکر و منطق دارد. همزمان با خروش رودخانه، تصاویر مقابل چشمان او آشفته تر می شود، و «آلیوش» در سیل خاطرات گذشته، روح و تاریخ کشورش را کشف می کند.

کتاب مرگ راهنمای رودخانه

ریچارد فلاناگان
ریچارد میلر فلاناگان یک نویسنده، روزنامه نگار، کارگردان، و پدیدآور اهل استرالیا است.ریچارد فلاناگان، به خاطر نگارش کتاب «جاده باریک در عمق شمال»، برنده جایزه ۵۰ هزار پوند ادبی من بوکر سال ۲۰۱۴ شد. «جاده باریک در عمق شمال» ششمین کتاب این نویسنده ۵۳ ساله اهل تاسمانی استرالیاست.آقای فلانگان سومین استرالیایی است که این جایزه را برده است. پیش از او توماس کنیلی در سال ۱۹۸۲ و پیتر کری در سال های ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ میلادی از استرالیا برنده جایزه بوکر شده بودند.
نکوداشت های کتاب مرگ راهنمای رودخانه
Haunting and ambitious.
فراموش نشدنی و بلندپروازانه.
New York Times New York Times

A remarkable achievement.
دستاوردی شایان توجه.
Washington Post Washington Post

It confirms Richard Flanagan's place among the world's most remarkable voices.
این اثر، نام «ریچارد فلانگان» را در میان برجسته ترین صداهای جهان به ثبت می رساند.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب مرگ راهنمای رودخانه (لذت متن)
ما راجع به خودمان، خیلی بیشتر از آنچه جرأت اعترافش را داشته باشیم، می دانیم، اعترافی که جز در لحظات باشکوه ظهور حقیقت، در عشق و در نفرت، در تولد و مرگ به زبان نمی آید.

به جز این لحظات نادر، زندگی ما انگار سفری طولانی است برای دور شدن از حقایقی که آن ها را به خوبی می شناسیم، برای دور شدن از گذشته و آینده ، از آنچه بودیم و بودنی که قرار است دوباره به آن برگردیم.

در این سفر، فکر منطقی، راهنمای ما است. مربی ما است؛ اما دیگر نه. این شناخت، شناخت ذاتی، نتوانسته فکر منطقی ام را قانع کند که هرچه می بینم، حقیقت دارد.