تنها چیزی که برای تبدیل خلاقیت به بخشی از زندگی شما لازم است تمایل به تبدیل آن به یک عادت است. این محصول آمادگی و تلاش است و در دسترس همگان است. این که آیا شما یک نقاش ، موسیقیدان ، بازرگان هستید یا صرفا مشتاق استفاده از خلاقیت خود هستید یک سوال کلیدی است.
کتاب عادت خلاق (بیاموزید و در زندگی به کار بگیرید) ، عادت خلاق سی و دو تمرین عملی را بر اساس درسهایی که تویلا تارپ در حرفه شگفت انگیز سی و پنج ساله خود آموخته است به شما ارائه می دهد.
توآیلا ثارپ در کتاب حاضر به شما یادآوری می کند که جهان را مشاهده کنید - و آن را روی کاغذ بیاورید. در "سکه و آشوب" ، او راهی آسان برای بازگرداندن نظم و آرامش به شما ارائه می دهد. در "انجام یک فعل" ، او ذهن و بدن شما را به کار میگیرد. در "ساختن پل تا روز بعد" ، او به شما نشان می دهد که چگونه شلوغیها را یک شبه از ذهن خود پاک کنید.
تارپ شما را در اولین مراحل دردناک خراش ایده ها ، یافتن ستون فقرات کار خود و بیرون آمدن از گودال ها و وارد شدن به شیارهای مولد راهنمایی می کند.
عادت خلاق بر عادت های کاری که منجر به موفقیت می شود تأکید می کند
برای برخی این اتاق خالی نمادی است از ژرفای وهم و رازآلودگی و ترس؛ چرا که باید با دستان خالی اثری بی نقص، زیبا و قانع کننده خلق کنند. دقیقا مانند نویسنده ای که کاغذ سفیدی را در ماشین تایپ می گذارد (یا صفحه ای را در کامپیوترش باز می کند) تا نوشتن را آغاز کند، مانند یک نقاش در مواجهه با یک بوم خالی، همچون یک مجسمه ساز در مقابل قطعه سنگی بزرگ؛ و یا مانند یک آهنگ ساز زمانی که انگشتانش بر کلاویه های پیانو مردد مانده است. برخی این لحظه را که در واقع سرآغاز یک خلاقیت است سخت و جانکاه می دانند، چرا که قادر نیستند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند. پس، از پای کامپیوتر، بوم نقاشی و یا پیانو برمی خیزند، چرتی می زنند، به خرید می روند، غذایی می پزند و یا خود را با کارهای خانه سرگرم می کنند. در حقیقت، آن ها از شروع خلاقیت طفره می روند. در شکل افراطی اش، این ترس از آغاز، آن ها را کاملا فلج و زمین گیر می کند! هر چند شاید یک اتاق خالی برای بعضی ها فضایی حقیرانه باشد، اما من در تمام دوران زندگی حرفه ای ام با آن عجین بوده ام. این شغل من است، حرفه من است، خلاصه کلام: پر کردن این فضای خالی تمام هویتم را شکل می دهد!
پس از گذشت تمام این سال های پر فرازونشیب آموخته ام که خلاق بودن یک شغل تمام وقت است که الگوها و سرمشق های روزمره مختص به خودش را دارد. به عنوان نمونه، بسیاری از نویسندگان علاقه مندند که یک سری عادات روزمره برای خود ایجاد کنند. برترین آن ها صبح زود از خواب برمی خیزند، آن زمان که دنیا غرق در آرامش و سکوت است و صدایی از تلفن ها به گوش نمی رسد، آن زمان که ذهن شان به اندازه کافی استراحت کرده و کاملا هوشیار است و هنوز با سخنان بیهوده اطرافیان آلوده و چرکین نگشته است!
آن ها برای خودشان هدف گذاری می کنند یادداشت کردن هزاروپانصد کلمه، و یا ادامه کار تا غروب آفتاب اما در این بین، رمز و راز حقیقی در این نکته نهفته است که آن ها «هر روز» این روال را در پیش می گیرند! به عبارت دیگر، آن ها منضبط و سازمان یافته اند و از این بابت، به مرور زمان این روال روزمره ملکه ذهن شان می شود و مبدل به یک «عادت» می گردد. این حکایت برای هر فرد خلاق دیگری نیز صدق می کند، خواه نقاشی باشد که هر بامداد به شیوه خود به سمت سه پایه نقاشی اش می رود، و خواه محققی باشد که هر روز به سوی آزمایشگاهش رهسپار می شود. این روال روزمره که همچون «آذرخش الهام بخش» است بخش عظیمی از فرایند آفرینش و خلاقیت را در بر می گیرد. بدیهی است که روال مزبور برای هر فردی قابل اجراست...