وقتی اعیان هنری هم از شرایط پیدایش خویش و هم از شرایط عملکردشان در تجربه، منفک می شوند، دیواری پیرامون آن ها سر برمی آورد که معنای عام این اعیان را، معنایی که نظریه زیبایی شناختی با آن سر و کار دارد، کمابیش تیره و تار می کند. هنر به قلمروی مجزا فرستاده می شود که در آن این پیوندی که با مواد و مقاصد هر شکل دیگری از فعل، انفعال و دستاورد بشری دارد گسسته می شود.
همه افراد اتفاق نظر دارند که معبد پارتنون اثر هنری بزرگی است. با این حال، این اثر تنها زمانی شان زیبایی شناختی پیدا می کند که تجربه ای می شود برای انسانی. و اگر قرار باشد کسی از حد لذت شخصی فراتر برود و نظریه ای بپردازد در باره آن جمهوری عظیم هنر که این بنا یکی از اعضای آن است، باید در مرحله ای از تاملاتش بخواهد که از این اثر روی بگرداند و روی کند به شهروندان آتنی پر جنب و جوش، اهل بحث و گفتگو، بسیار حساس و دارای درکی مدنی همسان انگاشته با دینی مدنی که این معبد مظهری از تجربه آنان بوده است و آن را نه به عنوان اثری هنری بلکه به عنوان یادبودی مدنی ساخته اند.