کتاب "مگنس چیس و کشتی مردگان" به قلم پرطرفدار "ریک ریوردن" ، روایت گر داستانی اساطیری و فانتزی است که ماجرای آن حول محور شخصیت مگنس چیس ، پسر ایزد تابستان می گردد. مگنس چیس ، یک نوجوان بی خانمان ، ساکن هتل والهالا و یکی از جنگجویان منتخب اودین است. به عنوان پسر فری ، خدای تابستان ، باروری و سلامتی ، مگنس طبیعتا تمایلی به جنگ ندارد. اما وی دوستان سرسختی دارد و آن ها در کنار هم به کارهای شجاعانه ای دست می زنند ، مانند شکست دادن فنریس گرگ و نبرد غول برای چکش ثور .
اکنون مگنس با خطرناک ترین آزمون خود روبرو است. پسر عمویش ، آناب ، پسرش را به نام پرسی جکسون، به خدمت می گیرد تا به مگنس آموزش بدهد ، اما آیا آموزش او کافی خواهد بود؟ در همین زمان لوکی آزاد است است و در حال آماده سازی کشتی مردگان ، با تعدادی از غول ها و زامبی ها است تا در برابر خدایان ازگارد قایقرانی کند و نبرد نهایی رگنراک را آغاز کند. این وظیفه ی مگنس و دوستانش است که جلوی او را بگیرند ، اما برای این کار آن ها مجبور خواهند شد تا در اقیانوس های میدگارد ، یوتنهایم و نیفلهایم در یک مسابقه ی ناامید کننده گام بگذارند تا قبل از آماده شدن برای قایقرانی به نگلفر برسند. در طول راه ، آن ها با خدایان خشمگین دریایی ، غول های کینه جو و آتش افروزی اژدها های شرور روبرو خواهند شد. بزرگترین چالش مگنس با شیاطین درونی خودش خواهد بود. آیا او از آنچه لازم است برای ضربه زدن به خدای ترفندها داشته باشد، برخوردار است؟
آخرین قسمت از مجموعه ی فانتزی ریوردن با پس زمینه ی نوردیک ، یک روایت سریع ماجراجویی است که شامل دیالوگ های جالب و بازیگران متنوعی از شخصیت های خوب و پیشرفته است. نویسنده دارای استعدادی منحصر به فرد برای بازسازی گفتمان نوجوانان معاصر است. مجموعه کتاب هایی سرگرم کننده که اشتهای طرفداران برای قسمت های بعدی را زیاد می کند.
اسطوره های نورس اکنون واقع شده اند و ریوردن جادوی خود را دارد.
کشیده شدن به کف دریا به اندازه ی کافی بد بود. دیگر به آواز خواندن نیاز نداشتم. همین طور که کشتی مان در مرکز یک گرداب آب شور سقوط آزاد می کرد، نه بانوی دیوپیکر اطرافمان می چرخیدند و طوری در آب خروشان فرو می رفتند و بیرون می آمدند که گویی داشتند دوباره و دوباره غرق می شدند. چهره هایشان از خشم و شادی درهم رفته بود. گیسوان بلندشان با آب یخ به ما تازیانه می زد. هربار که از زیر آب بیرون می آمدند، جیغ و شیون سر می دادند، اما فقط صداهای درهم و برهم نبود. تن جیغ هایشان، حالتی شبیه آواز دسته ای نهنگ داشت که به شدت تقویت شده باشد. حتی بخش هایی از یک ترانه را هم در میان آن آواز می شنیدم: می جوشان… دختران موج… مرگ برای شما! نخستین باری را به یاد می آوردم که هفبورن گاندرسون، موسیقی بلک متال نروژی برایم پخش کرده بود. بعد از مدتی، ناگهان با خودم گفتم: وایستا ببینم. این قراره موسیقی باشه!
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
یادش به خیر اینو پنجاه تومن خریدم:-)
توصیه میکنم از نشر سایه گستر تهیه کنید.بهنام که برداشته کتابو دو جلد کرده الکی گرون شده-پرتقالم زیادی سانسور میکنه.سایه گستر هم ازنظر ترجمه بهتره،هم اینکه همه آثار ریک ریوردن رو چاپ کرده و یک پک کامل خواهید داشت
آره احتمالا سانسور شده
ببخشید آیا سانسور شده است؟
نه .
جزو بهترین سری هایی بود ک هر سه تا جلدشو خوندم
پرسی جکسون بهتر بود