کتاب پیش از آنکه بمیرم

Before I Fall
کد کتاب : 1192
مترجم :
شابک : 978-600-8812-46-3
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 336
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 26
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

جزو لیست پرفروش های نیویورک تایمز

برنده ی جایزه ی بهترین کتاب نوجوان گودریدز سال ۲۰۱۰

فیلمی در سال 2017 بر اساس این کتاب ساخته شده است.

معرفی کتاب پیش از آنکه بمیرم اثر لورن اولیور

کتاب پیش از آنکه بمیرم، رمانی فانتزی نوشته ی لورن اولیور است که نخستین بار در سال 2010 منتشر شد. اولیور با این رمان فوق العاده جذاب و پرفروش توانست نام خود را به عنوان یکی از برجسته ترین نویسندگان داستان های ادبیات نوجوان مطرح کند. برای دختری محبوب در دبیرستان به نام سامانتا کینگستون، دوازدهم فوریه یا همان «روز کیوپید» باید روز یک مهمانی بزرگ باشد؛ روزی سرشار از لذت، گل های رز و البته مزایایی که بودن در رأس هرم اجتماعی، با خود به همراه می آورد. و همین طور هم هست... تا این که سامانتا در حادثه ای دلخراش در همان شب جانش را از دست می دهد. با این وجود، او صبح روز بعد از خواب بیدار می شود. در حقیقت، سامانتا آخرین روز زندگی اش را هفت بار زندگی می کند تا این که درمی یابد به وجود آوردن حتی کوچکترین تغییرات، او را صاحب قدرتی ورای تصوراتش خواهد کرد.

کتاب پیش از آنکه بمیرم

لورن اولیور
لورن اولیور، زاده ی 8 نوامبر 1982، نویسنده ای آمریکایی است.اولیور از همان دوران کودکی، به خواندن کتاب ها و نوشتن داستان بسیار علاقه مند بود. او ابتدا به دانشگاه شیکاگو رفت و پس از آن به تحصیل در رشته ی هنرهای زیبا در دانشگاه نیویورک پرداخت. اولیور در سال 2010 به همراه لکسا هیلیر، شرکتی فعال در حوزه های ادبی را راه اندازی کرد.
نکوداشت های کتاب پیش از آنکه بمیرم
It raises thought-provoking questions about love and death.
این اثر، سوالات تفکربرانگیزی را درباره ی عشق و مرگ مطرح می کند.
Goodreads

A compelling book with a powerful message.
کتابی هیجان انگیز با پیامی قدرتمند.
ALA Booklist

Unexpectedly rich.
به شکل غیرمنتظره ای غنی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب پیش از آنکه بمیرم (لذت متن)
این خیلی باعث تعجبمه که چقدر راحت همه چیز عوض می شه، چقدر آسونه که از همون مسیر همیشگی شروع کنی و از جای تازه ای سر در بیاری. فقط یه قدم اشتباه یه مکث، یه راه انحرافی کافیه تا عاقبت دوستای جدید پیدا کنین، یا یه اتفاق بد بیفته، یا رابطه تون به فنا بره. قبلا هرگز به ذهنم خطور نکرده بود؛ قبلا هرگز قادر به دیدنش نبودم. و این باعث می شه به طور ناخوشایندی حس کنم شاید همه این احتمالات در یک زمان وجود دارن، مثلا تو هر لحظه ای که زندگی می کنیم هزاران لایه ی دیگه زیر اون هست که متفاوت به نظر می رسه.

شاید من و لیندزی دوستای صمیمی هستیم و هر دو از هم بیزاریم. شاید من فقط به اندازه یه کلاس ریاضی با هرزگی فاصله دارم، درست مثل آنا کارتولو. شاید منم در عمق وجودم مثل اونم. شاید همه مون هستیم.

یه دوست خوب، رازت رو برات نگه می داره. اما بهترین دوستت بهت کمک می کنه که رازهات رو پیش خودت نگه داری.