«ببینین آقای غریفی؛ مجموعه ی آدمایی که رفتن برای کار، برای موندن، برای یه نوع زندگی، اینا توشون مثل عدنان غریفی، یا مثل روشن فکرها، یا نویسندگان ، از هنرمندان کم بودن، خیلی کم بودن. اصلا میلی به دانستن ندارن، نه حتی اصلا مسائلی که مربوط به سرزمین خودشونه، اصلن در کل میلی به دانستن ندارن... اینه که متأسفانه اون اول باید بدونه فرضا این فاخته که درمی آد، این عدنان غریفی کیست؟ این گذشته رو باید بدونه...»
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.