پرداختن به مبانی فکری فیلسوفان و تحقیق در خصوص محورهای اصلی اندیشۀ آنان میتواند برای محققان، بهویژه آنان که قصد پژوهش تطبیقی در فلسفه را دارند، مفید باشد. در این کتاب به مرلو پونتی و بنیادهای اندیشه او پرداخته شده است. توجه به بنیادهای آراء فیلسوفان در تبیین نگرش آنان پیرامون مسائل گوناگونی که به آنها اندیشیدهاند، اهمیت دارد. هنگامی که زیرساختهای فکر متفکر بهدرستی معلوم نشود، مسائلی که بر آن بنیادها استوارند و نتیجههایی که از آن مسائل برمیآیند بهدرستی فهم و درک نمیشوند. از اینرو، پرداختن به مبانی فکری فیلسوفان و تحقیق در خصوص محورهای اصلی اندیشۀ آنان میتواند برای محققان، بهویژه آنان که قصد پژوهش تطبیقی در فلسفه را دارند، مفید باشد. در این کتاب به مرلو پونتی و بنیادهای اندیشه او پرداخته شده است.
موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس بزرگ فرانسوی در سال 1908 در فرانسه متولد شد. او پس از طی دوره دبیرستان در لویی لوگران در سال 1926 وارد دانشسرای عالی شد و با ژان پل سارتر و سیمون دوبوار آشنا شد. هر چند مانند سارتر رمان یا نمایشنامهای خلق نکرد اما اندیشههای خلاق و پرمغزی در مورد ذهن و آگاهی دارد. او درس گفتارهای ژرژ گورویچ با هوسرل و پدیدارشناسی او آشنا شد. در سال 1929 در سخنرانی هوسرل در سوربن شرکت کرد. این سخنرانی بعدا به نام تأملات دکارتی منتشر شد. او به مدت یکسال بر روی مسأله ادراک حسی کار کرد و در سال 1935 در دانشسرای عالی مشغول به کار شد و رساله دکتری خود را کامل کرد و با عنوان «ساختار رفتار» در سال 1942 به چاپ رسانید. در سال 1939 از آرشیو تازه تأسیس شده هوسرل در شهر لوون بلژیک بازدید کرد و به دست نوشتههای منتشر نشدۀ او دست یافت. مولو پونتی همراه سارتر طرفدار جناح چب بود و در سال 1945 نشریه «زمانهای جدید» را تأسیس کرد. اغلب سرمقالهها را مولو پونتی مینوشت و البته امضاء هم نمیکرد. در همان سال کتاب «پدیدارشناسی ادراک» را چاپ کرد و به تدریس در دانشگاه لیون پرداخت. او در سال 1949 سمت استادی روانشناسی و تعلیم و تربیت در دانشگاه سوربن را عهدهدار شد و در سال 1952 جانشین هانری برگسن در کلژدوفرانس شد. سخنرانی او در گرامیداشت برگسن با عنوان «در ستایش فلسفه» در سال 1935 چاپ شد. او نه تنها در فلسفه بلکه در سیاست، هنر، ادبیات و سینما هم اظهارنظر میکرد. در سال 1947 کتاب «اومانیسم و ترور» را منتشر کرد و در سال 1955 «ماجراهای دیالکتیک» را منتشر نمود که در آن، موضع سیاسی سارتر را نقد و نظریه سیاسی جدید خود را بیان نموده است. مجموعه سخنرانیهای رادیویی او با عنوان «جهان ادراک» و مقالات سیاسی و فرهنگیاش با عنوان معنا و بیمعنا و نشانهها نیز چاپ شد. کتابهای «نثر جهان» و «پیدا و ناپیدا» دو اثر ناتمام اوست. او در سال 1961 در سن 53 سالگی درگذشت.
اولین نوشتار کتاب ترجمه سخنرانی مرلو پونتی است. او در این سخرانی که کمی پس از انتشار اثر مشهورش «پدیدارشناسی ادراک» ایراد شد، به تشریح و دفاع از اندیشه و استدلال اصلی این کتاب پرداخت. نوشتار سوم درباره خدا در فلسفه مرلو پونتی و نقد آن است. در بخش اول این مقاله، پس از بیان برخی از مبانی فلسفۀ مرلو پونتی نشان داده میشود که چگونه از نظر او وجود هر امر مطلق، از جمله وجود خدا، با این مبانی ناسازگار است. بخش دوم به تناقض مسیحیت و تفسیر دنیوی مرلو پونتی از دین اختصاص دارد. در بخش سوم رد برچسب الحاد از سوی او و در بخش چهارم دیدگاه برخی از مفسران در خصوص گرایش او به دین در اواخر عمر بررسی میشود. نظر منتقدان مرلو پونتی بخش آخر مقاله را تشکیل میدهد. مرلو پونتی میکوشد نگاه پدیدارشناسانه خود به هنر را به گونهای اولویت دادن به بدن به جای ذهن در مقابل رویکردهای عقلگرایانه و علمی سنتی قبل از خودش قرار دهد به این مسأله در نوشتار چهارم پرداخته شده است. ادراک حسی در پدیدارشناسی، مکان در پدیدارشناسی، نقش پدیدارشناسی مرلو پونتی در پزشکی و ... دیگر مطالب و مقالات این کتاب را شکل میدهند.