کتاب دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴

Economic and philosophic manuscripts of 1844
کد کتاب : 2084
مترجم :
شابک : 978-6007293089
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 264
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1932
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ اثر کارل مارکس

دستنوشته های اقتصادی و فلسفی 1844 (که به آن عنوان دستنوشته های پاریس نیز گفته می شود) مجموعه ای از یادداشت هایی است که بین آوریل و آگوست 1844 توسط کارل مارکس نوشته شده است. این دست نوشته ها توسط مارکس در زمان حیات خودش منتشر نشده اند، آنها توسط محققان اتحاد جماهیر شوروی ، در موسسه مارکس - انگلس-لنین مسکو و برای اولین بار در سال 1932 در برلین منتشر شده و به چاپ به زبان آلمانی رسیده اند.. این دست نوشته ها بیان اولیه تجزیه و تحلیل مارکس از اقتصاد ، به ویژه آدام اسمیت ، و نقد فلسفه ی هگل است. دست نوشته ها طیف گسترده ای از موضوعات از جمله مالکیت خصوصی ، کمونیسم و پول را در بر می گیرد. آنها بیشتر به دلیل بیان زودهنگام این استدلال مارکس که شرایط جوامع صنعتی مدرن منجر به اخراج (یا بیگانگی) کارگران از کار خود ، محصولات خود و به نوبه خود از خود و از یکدیگر می شود شناخته شده اند.
از آنجا که دست نوشته های سال 1844 اندیشه ی مارکس را در ابتدای کار نشان می دهد ، انتشار آنها ، به زبان انگلیسی تا سال 1959 ، تأثیر عمیقی بر بحث های اخیر درباره مارکس و مارکسیسم گذاشت، به ویژه در رابطه ی مارکسیسم با کارهای قبلی در ایدئالیسم آلمانی. مارکس جوان تا همین اواخر نسبتا نادیده گرفته شده بود ، زیرا کارهای اولیه وی بیشتر "فلسفی" و برخی نیز به اندازه کافی "علمی" نبودند . با این حال ، اومانیستهای مارکسیستی این کتاب را یکی از مهمترین متون مارکس می دانند و برای فهم کل اندیشه وی بسیار مهم است و مارکسی ها نیز به آن ارجاع می دهند.

کتاب دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴

کارل مارکس
کارل مارکس، زاده ی 5 می 1818 و درگذشته ی 14 مارس 1883، فیلسوف، جامعه شناس، تاریخ دان و اقتصاددان آلمانی و از تأثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار بود.مارکس در شهر تریر، دوره ی دبیرستان را به پایان رساند و در دانشگاه بن به تحصیل رشته ی حقوق پرداخت. او یک سال بعد به برلین رفت و در دانشگاه آن شهر در رشته های فلسفه و تاریخ به تحصیل ادامه داد. مارکس در سال 1841 با ارائه ی تز دکترای خود درباره ی اختلاف فلسفه ی طبیعت دموکریتوس و اپیکور، تحصیلات دانشگاهی خود را به روش مکاتبه ای در دانشگاه ینا به پایان...
قسمت هایی از کتاب دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ (لذت متن)
یک نسل تمام از نظریه پردازان مارکسیست تقریبا هیچ چیز از آثار فلسفی نخستین مارکس نمیدانستند (هرچند تقصیری متوجه شان نیست). نخستین نسیل مارکیتها از طریق سرمایه و سایر آثار منتشرشدهی مارک (که اساسا اقتصادی، تاریخی و سیاسی بود) با نظرات او آشنا شدند و بنابراین قادر نبودند به طور جامع، پیشینه و زمینه ی فلسفی آنها را دریابند. نمی توانستند دریابند که مارکس بنا به چه دلایل، خواه فلسفی یا عملی، متقاعد شد که پس از گسست خود با هگل و فویرباخ، فلسفه را کنار بگذارد؛ چرا متقاعد شد به جای نگارش رسالهی فلسفی خویش، یکسره به تحلیل جامعهی جدید سرمایه داری بپردازد. مطالب اندکی که در دسترس بود مانند نزهایی دربارهی فویرباخ در نقد اقتصاد سیاسی (که پیشتر ذکر شد) و پی گفتار مارکس بر ویراست دوم مجلد اول سرمایه، برای توضیح این موضوع کفایت نمی کرد.

نباید فراموش کرد که سوسیال دمکراسی روسی با گونهی آلمانی آن در یک جنبه ی مهم، تفاوت چشمگیری داشت: در حالی که آلمانی ها هرگز در موضوعات فلسفی عمیقة درگیر نمی شدند، روس ها به شدت به این موضوعات توجه نشان می دادند و درواقع این مسائل را (به ویژه در ک آغاز سدهای جدید و پس از حمله ی رویزیونیستی برنشتاین)، ملاک و ضابطه اساسی ارتدوکسی، مارکسیستی می دانستند. ابتدا پلخانف و سپس لنین وظیفهی تعریف این نظریه ی فلسفی اعام، و پیامدهای متعلقی اش را برعهده گرفتند که از این پس به طور قطع برچسب ماتریالیسم دیالکتیکی، بر آن زده و به عنوان مقدمات ضروری نظریه خاص اثر ماتریالیسم تاریخی پنداشته شد. ماتریالیسم دیالکتیکی به این مفهوم از آثار انگلیس و بر مبنای این پیش فرض او اینک مسلم) که در نفر بنیان گذار ماتریالیسم تاریخی در زمینه ی اندیشه، یک نفر بوده اند استخراج شد.