آذر، روزی معمولی را در خیابانها و کوچههای پر از همهگونه هیاهو و شلوغی کار و زندگی گذران میکند. او در میان جمعیت شلوغ از آدمها گمی شده است. اما روزمرگیاش بهناگاه به یک رویداد غیرمنتظره تبدیل میشود؛ یک روزمرگی که با گمشدن در مسیر خانهاش و ورود به دنیایی به نام "شهر ماه خونین" آغاز میشود.
همهچیز در این دنیای مهیب و تاریک به شکلی نامرئی میماند، یک خواب عمیق که آذر به دنبال راهی برای از آن بیدار شدن و بازگشت به دنیای خودش است.
آذر نمیداند که این آغازی است که با دیدار درخت پیر در اختیار او قرار میگیرد. این درخت پیر به او درباره سلطهی سیاه جادوگران بر جنگل و نزدیکی یک جنگ وحشی اطلاعاتی میدهد. دختر جوان به تدریج درک میکند که در میان تاریکی و سیاهی این دنیا گیر افتاده و وارد یک کابوس تازه آغاز شده است.
کتاب شهر ماه خونین 1