نشر اسناد تاریخی هر کشوری وظیفه کسانی است که به گذشته و آینده کشور خود دلبستگی دارند، زیرا برای شناخت تاریخ هر کشوری نیاز به اسناد موثقی است که از سر گذشت هر ملتی به جای می ماند. تا اسناد هر دوره ای بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق نشود، نمی توان به سیر حوادث جامعه وقوف کامل یافت. آنچه در این کتاب از نظر می گذرد اسناد محاکمه ای است که به منظور محاکمه دست اندرکاران قتل سید حسن مدرس، فرخی یزدی، تقی ارانی و سردار اسعد بختیاری تشکیل شد و این خود برگی چند از تاریخ بیست ساله سلطنت رضاخان و اوایل سلطنت فرزند اوست.
آنچه در این کتاب از نظر می گذرد تدوین اسناد محاکمه ای است که به منظور محاکمۀ دست اندرکاران قتل بسیاری از رجال و آزادی خواهان دورۀ بیست ساله تشکیل شد و این خود برگی چند از تاریخ بیست سالۀ سلطنت رضاخان و اوایل سلطنت فرزند اوست که برای شناخت گوشه ای از تاریخ ایران آن روزگار درخور توجه است. با اینکه قریب به پنجاه سال از انتشار پراکندۀ این اسناد می گذرد، هنوز برای شناخت این واقعه تلاش مجدانه ای نشده است. تدوین و انتشار این کتاب وظیفۀ گذشتگان ما بود که به زمان حدوث این اسناد نزدیک تر بوده اند، چراکه بسیاری از گذشتگان ما که خود در زمینه های تاریخی ایران قلم زنی می کرده اند، قدر مسلم به افرادی دسترسی داشته اند که در جریان موضوع این کتاب دخیل بوده اند، و نیز به اسنادی که دور نیست براثر گذشت پنجاه سال بسیاری از آنها از میان رفته باشد و امروز اثری از آنها در دست نباشد. این نکته روشن است که اگر ما امروز دست به تدوین و نشر این اسناد نمی زدیم، مسلم آیندگان به این مهم می پرداختند و دور نبود برخی از اطلاعاتی که ما در این زمینه به دست آورده ایم، آیندگان از دستیابی به آنها محروم بمانند، همان گونه که ما امروز از تدوین بسیاری از مطالب که در این زمینه به قلم آمده، اطلاعی نداریم و کسانی را که خود مستقیم در خلق این اطلاعات تاریخی نقشی داشته اند، نمی شناسیم. باوجود اینکه هنوز افرادی هستند که در این زمینه اطلاعات جامعی دارند، اما همۀ آنها بنا به جهاتی نه حوصلۀ پذیرش کسی را دارند و نه خود حاضرند دست به تدوین و انتشار این گونه اسناد بزنند.در جریان محاکمۀ قاتلان ارانی، فرخی و سردار اسعد مسائلی مطرح شده که گویای واقعیت های بسیاری از تاریخ بیست سالۀ ایران است و اگر خواننده، دفاع ارسلان خلعتبری از خانوادۀ سردار اسعد را در این کتاب به دقت مطالعه کند، درمی یابد که چگونه عده ای از رجال به خاطر منافع شخصی آگاهانه کوشیدند همان سیاست ها و همان روش های غلط دورۀ گذشته را در زمان محمدرضاشاه دنبال کنند. بهتر آن است که برای شناخت رجال آن دوره و دورۀ اخیر چند قسمت از دفاع ارسلان خلعتبری را در زیر مطالعه کنیم. خلعتبری در قسمتی از این دفاعیه می گوید: «در زندان موضوع آمپول احمدی به قدری رواج داشت که اگر یک زندانی میخواست یک زندانی دیگر را نفرین کند، میگفت: «خدا به آمپول احمدی گرفتارت کند» یا اگر یک زندانی دربارۀ دیگری میخواست دعا کند، میگفت: «خدا به آمپول احمدی گرفتارت نکند» و اضافه میکند: «این شخص در قساوت قلب بینظیر بوده، این همان کسی است که وقتی تیمورتاش را مسموم کرد، تیمورتاش در حال جان کندن بوده، ولی هنوز مختصر حیاتی داشت… برای اینکه خبر مرگ مصنوعی زودتر به عرض برسد، نازبالش و پتو را بر دهان او گذاشت و او را آهسته خفه کرد».
معتضدی دیگر به میدان آمده.😂