دورۀ قاجاریه یکی از ننگآورترین دورههای تاریخ ایران و از بزرگترین عوامل این وضع هم فساد دستگاه سلطنت بود. شاهان این سلسله خود منبع اصلی فساد بودند و در رشوهگیری و… با درباریان و حکام خود رقابت میکردند و چنان در این اعمال فاسد غرق بودهاند که حتی اطراف خود را هم نمیدیدند و درست در زمانی که جهان چهارنعل راههای پیشرفت و تکنولوژی را درمینوردید و سیاستمداران کوچکترین حرکت شطرنجبازان صحنۀ سیاست را در عرصۀ رقابت بینالمللی از نظر دور نمیداشتند، آنان سر خود را زیر برف فساد و تباهی، عیاشی و تجملپرستی و غارت و چپاول اموال ملی پنهان کرده بودند و حتی نمیتوانستند آفتاب را هم در آسمان بینالمللی ببینند.
محمد مسعود یک بار گفته بود «… ایران نمیتواند در هیچیک از دو بلوک سیاسی جهان وارد شود. مصلحت ایران در آن است که با سیاست موازنۀ منفی خود را اداره کند و با تحولی که تکانهای شدید نداشته باشد جهت خود را تعیین کند و با تأمل و متانت به طرف سرنوشت خویش پیش برود. اما آنها که این بازی شطرنج سیاسی را ترتیب دادهاند، گویا منظورشان این است که با این بازی اولا از تحول جلوگیری کنند و ثانیا ایران را وارد یکی از دو بلوک سیاسی جهان کنند.»
وزیر مختار انگلیس در ایران، خود باعث و بانی برکناری و قتل امیرکبیر به دست ایادی کثیفش، نظیر میرزا آقاخان نوری و خانم عفیفه طاهره مهدعلیا خانم مادر ناصرالدینشاه ناآگاه و نادان، بوده است و این طور بر عملی که خودشان مسببش بودهاند اشک تمساح میریزد. این در حالی است که براثر همۀ فعلوانفعالات دوران خیانتبار صدارت میرزا آقاخان نوری که ایران را تیول و فرمانبردار انگلستان کرده بود، حتی این جناب سایکس یک بار هم از او نام نمیبرد و اتفاقات را طوری نشان میدهد که خواننده اگر کمی از جنایات و خیانتهای انگلیس ناآگاه باشد، دولت فخیم بریتانیا را فرشتۀ نجات و نگهبان ایران میانگارد.