کتاب میرزا تقی خان امیرکبیر

AmirKabir
کد کتاب : 13276
شابک : 9789643517205
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 424
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

امیر کبیر
AmirKabir
کد کتاب : 135892
شابک : 978-6226847223
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 279
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب میرزا تقی خان امیرکبیر اثر عباس اقبال آشتیانی

میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعا کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته حذف گردیده و به "میرزا تقی خان" شهرت یافته است. فهرست: - اصل و نسب و ابتدای کار امیر - جلوس ناصرالدین شاه و صدارت امیرکبیر - فتنه سالار - روزنامه وقایع اتفاقیه - امیرکبیر و علمای دین و مسائل مذهبی - نظام دید لشکری و... نویسنده پیش از ۵۹ درگذشته است.

کتاب میرزا تقی خان امیرکبیر

عباس اقبال آشتیانی
مورخ، ادیب و نویسنده معاصر ایرانی است.عباس اقبال آشتیانی فرزند محمدعلی آشتیانی در آشتیان زاده شد. او طی سال های فعالیت نویسندگی خود تعداد پرشماری مقاله در زمینه های ادبی، تاریخی و اجتماعی از خود به یادگار نهاد. این مقاله ها در مجله هایی چون بهار، دانشکده، مهر، ایرانشهر، ارمغان، یغما، فروغ و تربیت انتشار یافت. خود او مجلهٔ یادگار را تأسیس کرد و به مدت پنج سال از ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۸ انتشار داد که در میان معدود نشریات ادبی و تاریخی آن زمان کاملا متمایز است. عباس اقبال آشتیانی را بنیان گذار مقاله نویسی ...
قسمت هایی از کتاب میرزا تقی خان امیرکبیر (لذت متن)
… آنگاه که چشمان محمدشاه قاجار، بسته شد بر این جهان و یکی از بی کفایت ترین شاهان قاجاری رخت به دیگر سرای کشید «ناصرالدین میرزا» پسر شانزده ساله او که سمت ولایتعهدی داشت در تبریز روزگار می گذرانید. پس از مرگ محمدشاه، بیشتر رجال قاجاری و درباریان که از «میرزا آقاسی» دل خوشی نداشتند و همچون گرگی در انتظار فرو غلتیدن او بودند تا به پاره کردنش قیام کنند از دستورات او سرپیچی کرده و چوب لای چرخ امورات گذاشتند تا حاجی برکنار گردد.میرزا آقاسی که به نیکی واقف بود از پس این همه دشمن و دسیسه گر برنمی آید به آستانه حضرت عبدالعظیم رفت و بست نشست و جان ناقابل خویش را از پس آمدن ناصرالدین میرزا به تهران رهانید و به کربلا رفت.

واقعیت این است که تمامی کتب و مقالات نگاشته شده درباره مرحوم امیر با دیدی ستایش آمیز بر کاغذ نقش بسته اند، صدالبته او هم یک انسان عادی بوده و از خطا و لغزش نیز بری نبوده، اما در وطن پرستی و آرزوی داشتن ایرانی مستقل و آباد از سوی او نبایستی تردید کرد. او حتی پیش از آن که به مقام صدراعظمی برسد در مقام و مناصب دیگر نیز با درایت و برنامه ریزی عمل می کرده و هرگز در سیاست و خدمات دولتی و ارتباط با دربار برای حفظ موقعیت خود در نزد شاه از ایده های ماکیاولیستی پیروی نکرده است…