1. خانه
  2. /
  3. کتاب دستی بر دیوار

کتاب دستی بر دیوار

4 از 3 رأی

کتاب دستی بر دیوار

(ارادتمند، حیله گر مرموز 3)
The Hand on the Wall
انتشارات: ایران بان
ناموجود
290000
معرفی کتاب دستی بر دیوار
کتاب «دستی بر دیوار» رمانی نوشته «مورین جانسون» است که نخستین بار در سال 2020 انتشار یافت. «استیوی بل» و دوستانش به خاطر برف شدید در «آکادمی الینگهام» گیر افتاده اند، مدرسه ای که قبل از وقوع کولاک تقریبا به طور کامل تخلیه شده بود. یکی از دوستان او، «دیوید»، به همراه هزاران پرونده در مورد حضور پدرش در انتخابات ریاست جمهوری از راه می رسد و از بچه ها برای خواندن و تفسیر پرونده ها درخواست کمک می کند. در حالی که بچه ها مشغول جست و جو برای یافتن سرنخ هایی مشخص در مدارک و ایمیل ها هستند، «استیوی» دوباره می تواند زمانش را صرف حل کردن معماها کند. او خیلی زود با اسرار و معماهایی مواجه می شود که با بنیانگذار مدرسه، «آلبرت الینگهام»، ارتباط دارند. رمان «دستی بر دیوار» اثری ضروری برای طرفداران پرتعداد دو کتاب قبلی در مجموعه «ارادتمند، حیله گر مرموز» به شمار می آید.
درباره مورین جانسون
درباره مورین جانسون
مورین جانسون (متولد 16 فوریه 1973) نویسنده آمریکایی داستان های نوجوانان است. او تا به امروز چهارده رمان منتشر کرده است که شامل 13 پاکت آبی کوچک، نام ستاره، حقیقتا شیطان و سوئیت اسکارلت است. از جمله آثار جانسون می توان به همکاری های چشمگیری با معاصرانش همچون Let It Snow، یک رمان عاشقانه تعطیلات از داستان های درهم تنیده که با جان گرین و لورن میرداول نوشته شده است، و یک سری رمان ها اشاره کرد که در نیویورک تایمز و ایالات متحده امروز پرفروش ترین گلچین ها هستند.
ویژگی های کتاب دستی بر دیوار
  • نامزد جایزه بهترین داستان نوجوان گودریدز در سال 2020
  • از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب دستی بر دیوار

سرگرم کننده، رضایت بخش، و لذتی واقعی برای طرفدران نوجوان و بزرگسال داستان های معمایی.

School Library Journal

پایانی فوق العاده رضایت بخش و پوآرو-مانند بر داستان کارآگاه نوجوان «جانسون».

Kirkus Reviews

پایانی کاملا بی نقص بر مجموعه ای جذاب.

YA Books Central
قسمت هایی از کتاب دستی بر دیوار

ساعت ها بود که برف می بارید و یک لحظه هم قطع نمی شد. همه جا سفیدپوش شده بود. ارتفاع برف از لبه بیرونی پنجره ها آنقدر بالا زده بود که حتی گاهی که ابرها کنار می رفتند و هوا کمی صاف می شد، از داخل ساختمان ها کوه های دوردست اطراف آن بیمارستان را نمی شد دید.

«آلبرت الینگهام» روی یک صندلی بزرگ با پوشش ابریشمی آلبالویی رنگ نشسته بود و به یک ساعت با قاب مرمر سبز رنگ که روی میز کناری اش بود و آرام آرام به تیک تاک خود ادامه می داد، نگاه می کرد.

به جز صدای ساعت و سوختن هیزم در شومینه، هیچ صدایی شنیده نمی شد. برف همچنان می بارید. انگار توده های برف قصد داشتند دنیا را در درون خود بقچه بندی کنند.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دستی بر دیوار" ثبت می‌کند