کتاب بیلی سامرز

Billy Summers
کد کتاب : 82296
مترجم :
شابک : 978-6222332174
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 678
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2021
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 26 آذر

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

نامزد بهترین داستان معمایی گودریدز سال 2021

معرفی کتاب بیلی سامرز اثر استیون کینگ

کتاب «بیلی سامرز» رمانی نوشته «استیون کینگ» است که نخستین بار در سال 2021 وارد بازار نشر شد. «بیلی سامرز»، تک تیرانداز سابق ارتش که اکنون برای پول آدم می کشد، تصمیم می گیرد که هجدهمین مأموریتش برای ترور، آخرین آن ها آخرین بود. او اما به دستمزد دو میلیون دلاری این مأموریت مشکوک شده و طولی نمی کشد که اوضاع از کنترل خارج می شود. شرایط هنگامی پیچیده می گردد که یک قربانی تجاوز که «بیلی» جانش را نجات داده، به رازدار و شریک او در اجرای نقشه هایش برای گرفتن انتقام تبدیل می شود. «بیلی» همزمان با این که در شهری کوچک مشغول آماده سازی برای انجام نقشه هایش است، شروع به نوشتن نسخه ای تقریبا خیالی از زندگینامه اش می کند—زندگینامه ای که با نزدیک تر شدن به وقایع کنونی، شکلی بی پرده تر به خود می گیرد.

کتاب بیلی سامرز

استیون کینگ
استیون ادوین کینگ که به اختصار با نام استیون کینگ میان مردم شناخته می شود، نویسنده ی رمان و داستان های کوتاه است که در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در ایالات پورتلند در آمریکا به دنیا آمد. استیون یکی از برترین نویسنده های قرن حاضر محسوب می شود. اغلب آثار کینگ در ژانر وحشت بوده و می توان گفت که او برترین نویسنده ی ژانر وحشت در حال حاضر به شمار می آید.کینگ در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه شهر مین (مکان تولدش) فارغ التحصیل شد و از آن زمان به بعد شروع به نوشتن داستان نمود. ۴ سال بعد کینگ موفق به انتشار اولین رمان خود ب...
نکوداشت های کتاب بیلی سامرز
Another outstanding thriller from King.
یک تریلر خارق العاده دیگر از «کینگ».
Publishers Weekly Publishers Weekly

Another worthy page-turner from a protean master.
یک اثر جذاب ارزشمند دیگر از استادی همه فن حریف.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

It is proof that King can still surprise and astound us, all these decades later.
گواهی بر این که «کینگ» همچنان، بعد از گذشت چندین دهه، می تواند ما را غافلگیر و شگفت زده کند.
Esquire

قسمت هایی از کتاب بیلی سامرز (لذت متن)
کمی دیگر هم با یکدیگر حرف زدند. «نیک» به «بیلی» گفت که موقعیت را ردیف کرده اند. این یعنی مکانی که قرار بود «بیلی» از آنجا به سوژه شلیک کند، انتخاب شده بود. گفت لازم نیست «بیلی» تا موقع دیدن مکان و صحبت های بیشتر، در مورد چیزی تصمیم بگیرد. «کن هاف»، یکی از محلی ها، همه چیز را برایش توضیح می داد. «نیک» گفت که امروز «کن» خارج از شهر است.

«نیک» ایستاد و دستش را دراز کرد. «بیلی» با او دست داد. قبلا هم با او دست داده بود اما این یکی فرق می کرد. «نیک» آدم بدی بود و با این حال، تنفر داشتن از او کمی سخت بود. تازه، از آن حرفه ای ها بود. پوزخندهایش درست و عمیق اثر می کرد.

به اتاقش که رسید، لپ تاپش را روشن کرد. حسابگر زمان ورود به اینترنت را تغییر داد و فیلترشکنش را بررسی کرد. هکرها عاشق کاربرانی بودند که از طریق وایفای هتل ها به اینترنت وصل می شدند. می توانست در «گوگل» دادگاه های بخشی لس آنجلس را جست و جو کند. درخواست استرداد متهمان آنقدر مهم بود که به اطلاع عموم برسد، اما راه ساده تری هم وجود داشت و «بیلی» آن راه ساده تر را انتخاب کرد.