داستانی تشویش آور و فراموش نشدنی.
جای تعجب نیست که هیچکس به خوبی «استیون کینگ» نمی تواند چنین داستانی را روایت کند.
اثری لذت بخش.
هیچ وقت این داستان را برای کسی تعریف نکرده ام و فکر هم نمی کردم روزی تعریف کنم-دقیقا نه به دلیل آن که می ترسیدم باورم نکنند، بلکه چون شرمسار بودم... و چون این داستان من بود.
اما از زمانی که مادرم مرد، نتوانستم درست و حسابی بخوابم. خوابم می برد و دوباره از خواب می پرم؛ کاملا هوشیار و لرزان.
سایه ها در شب خیلی بیشتر هستند، تا به حال به این دقت کرده بودید؟ حتی با چراغی روشن، سایه های زیادی وجود دارد. با خودتان فکر می کنید آن سایه های بلند ممکن است سایه ی هر چیزی باشند. هر چیزی.
برخی از محبوب ترین و پرفروش ترین نویسندگان در دنیای ادبیات، تمام مسیر حرفه ای خود را با به کارگیری هویت هایی جایگزین خلق کرده اند.
سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.
آثار کینگ نه به خاطر تاریکی ذاتی بلکه به خاطر امیدبخش بودن ماندگار شده است
از آثار کلاسیک جاودان گرفته تا شاهکارهای مدرن، به نظر می رسد که نویسندگان همیشه از واقعیت های غم انگیز و غیرمعمول زندگی خود برای خلق داستان های به ظاهر خیالی استفاده می کرده اند.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
نشر افراز با نام سوار برگلوله هستش صفحاتش 200 صفحه است. جالبه
داستان جذابی داره یه فیلم هم از روش ساختن ولی به خوبی کتابش نیست
جالب بود. کوتاه و خواندنی
چرا موجود نمیشه؟
چون موجود نیست
استفن کینگ عزیز و لعنتی! یه داستان کوتاه جذاب و فوق العاده که موقع خوندن قشنگ واسم هیجان ایجاد کرد. یه تصمیم سخت در کتاب که تا لحظه آخر بهش فکر میکردی و دنبال نتیجش بودی! عالی و هیجان انگیز
جوادی خوب ترجمه کرده
راست میگی؟
کتاب عالی با ترجمه عالی
رمانی کوتاه و در عین حال زیبا از استیون کینگ که شاید بتوان کل داستان را در همین جمله از کتاب یعنی"خوشی,خوشی ست و کاری که شده,شده."خلاصه کرد.