جوانی روستایی و تحصیل کرده به نام گیلداد خسته و دلسرد از دست و پا زدنهای بیفایده در پی آرامش و عشق قدیمی خود یعنی بمانی است. اما در این راه با رقیبی بد ذات روبهرو میشود که از او کینهی دیرینه دارد. این داستان عاشقانه در زمان قیام میرزا کوچک خان جنگلی و وضع پریشان آن دوران شکل میگیرد.