1. خانه
  2. /
  3. کتاب تاریک ترین زندان

کتاب تاریک ترین زندان

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
4 از 1 رأی

کتاب تاریک ترین زندان

Žalář nejtemnější
ناموجود
34700
4.5 از 1 رأی

کتاب تاریک ترین زندان

Žalář nejtemnější
انتشارات: امیرکبیر
ناموجود
125000
معرفی کتاب تاریک ترین زندان
کتاب تاریک ترین زندان داستان یک حسود بیمار و نابینا را روایت می کند ، که به لطف نابینایی و کمک های همسرش ، یک مددکار به خانه اش می آید. مرد نابینا احساس می کند که ازدواجش یک اشتباه بوده است ، اما به اندازه کافی قدرت ندارد که آن را خراب کند ، بنابراین وقتی کل درام او را به یک راه حل غم انگیز می کشاند ، مرد به دنبال شواهد جدیدی از خیانت همسرش است.
ایوان اولبراخت، نویسنده ، رمان نویس ، روزنامه نگار ، روزنامه نگار و مترجم نثر آلمان ، هنرمند ملی چک بود. پسر نویسنده آنتال اشتاژک و همسرش که تازه مسلمان شده بود و کاتولیک متولد شده بود ، کامیلا شنفلدووا. اولبراخت در پراگ و برلین در رشته ی حقوق و فلسفه تحصیل کرد ، اما قبل از فارغ التحصیلی آنجا را ترک کرد ، اما شغل روزنامه نگاری را انتخاب کرد. در سال 1905 ، وی برای اولین بار ویرایش روزنامه ی کارگران سوسیال دمکرات در وین (Dělnické listy [cs]، مقالات تاریخی) را آغاز کرد ، جایی که تا سال 1916 در آنجا کار می کرد. وقتی او برای اولین بار شروع به انتشار داستان کرد ، در درجه ی اول روی داستان ها و رمان هایی با مضمون روانشناختی تمرکز کرد. این مرحله از زندگی نویسندگی او همزمان با جنگ جهانی اول بود. آثار او پس از جنگ آزمایشی در تلفیق داستان با وقایع واقعی است.
درباره ایوان اولبراخت
درباره ایوان اولبراخت
ایوان اولبرخت (Ivan Olbracht) (زاده ۶ ژانویه ۱۸۸۲ - درگذشته ۳۰ دسامبر ۱۹۵۲)، روزنامه‌نگار، مترجم و نویسنده اهل چک که آثار خویش را به زبان آلمانی می‌نگاشت. ایوان اولبرخت با نام اصلی کامیل زمان (Kamil Zeman) در ۶ ژانویه سال ۱۸۸۲ در شهر کوچک «سمیلی» در بوهم شمال شرقی واقع در دامنه کوه‌های «کرکونوخه» (کوه‌های غولن) دیده به جهان گشود.
زادگاه اولبرخت سرزمینی است که روزگاری در آن دو ملیت مختلف و دو طبقه کاملاً متفاوت و مغایر در مقابر هم قرار داشتند، یکی طبقه سرمایه داران بزرگ که آلمانی بودند و دیگر طبقات متوسط و فقیر اجتماع که از نژاد «چک» به‌شمار می‌رفتند. خانواده اولبراخت از کوه نشینان قدیم و اصیل چک است که در میان افراد آن روح مبارزه علیه اشغالگری‌های آلمان در کشور چکسلواکی و حس رحمت و شفقت نسبت به ستمدیدگان قوم یکی از سنن و شعایر ایلی و باستانی است. یکی از اعمام ایوان اولبراخت در سال ۱۸۴۸ به جرم شرکت در شورش هموطنان خود علیه اتریشی‌ها به دار آویخته شد و عموی دیگرش در یکی از اعتصاب‌های اولیه کارگران کارخانه‌های نساجی چکوسلواکی به ضرب گلوله ژاندارم اتریشی کشته شد.
قسمت هایی از کتاب تاریک ترین زندان

بانو یارمیلا در آن دم که با شوهر خود از خانه بیرون می رفت به او گفت: «صبر کن شارل عزیزم، باد می آید، بگذار باند چشمت را قدری محکم تر ببندم». ماخ، مستشار بلدی، ایستاد و کلاه از سر برداشت و زنش گره پارچه حریر سیاهی را که به چشم او بسته بود محکم کرد. در این بین نامه رسان پست همراه با مرد دیگری از میدان آن شهر کوچک ایالتی که سنگ فرش ناهمواری داشت، می گذشت. نامه رسان تعظیمی بلند بالا به آقا و خانم کرد و کلاه کپی» خود را به رسم احترام در دست گرفت. مرد دیگر لحظه ای مردد ماند، سپس او نیز دست به کلاه خود برد و بی آنکه لب از لب باز کند، ناخودآگاه، کلاهش را آهسته از سر برداشت. زن و شوهر تشکر کردند و رو به کوچه سرازیر شدند. تنگ غروب یکی از روزهای ماه ژوئیه بود. در ضمن راه رفتن، بانو پارمیلا به شوهر خود گفت: گوش کن شارل، آخر این مرد بیچاره است و شش بچه دارد....

مقالات مرتبط با کتاب تاریک ترین زندان
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب تاریک ترین زندان"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

آقا تهش کی کشت ماخ و؟

1403/05/30 | توسطقربانی
0
|

سبک این کتاب خیلی منحصر به فرد بود…تاریک‌ترین زندان روایتگر ظلمتی درونی است که عقل و اراده و قوای مدرکه انسانی را به بند می‌کشد و در گرداب حائل خویش روح و جسم آدمی را به هلاکت می‌رساند.

1401/07/02 | توسطسروش کاکاوند
10
|
پاسخ ها

کتاب عالی بود 👏

1402/10/29|توسطمحمود رضا - کاربر سایت
0