"نقد نظریه دین مارکس"، مقالهای از کریستین اکگبو، با رویکردی متعادل و تأملبرانگیز به تحلیل درک مارکس از دین میپردازد. این مقاله که در "American Journal of Social Issues and Humanities" منتشر شده، نظریه مارکس را نه فقط در بستر تاریخمندی ماتریالیسم دیالکتیکی، بلکه از چشماندازی گستردهتر، شامل پرسشهای فلسفی و جامعهشناختی بررسی میکند. اکگبو ضمن بسترسازی کردن نقد مارکس در سنت فکری قرن نوزدهم، پیامدها و محدودیتهای آن را در جهان معاصر به چالش میکشد. نقطهی آغاز مقاله، بازخوانی عبارت مشهور مارکس است که دین را «افیون مردم» میخواند. اوچگبو نشان میدهد که این گزاره بخشی از تحلیلی چندلایهتر است: دین در نظر مارکس نه فقط پناهگاهی خیالی در جهانی سرشار از رنج، بلکه ابزاری ایدئولوژیک برای تثبیت وضع موجود است. دین با تسلیبخشی به تودهها، رنج را تحملپذیر میکند و در عین حال ساختارهای ستمگرانه را بازتولید میکند. با این حال، مقاله به بازگویی صرف روایت مارکسیستی محدود نمیشود. اکگبو با نگاهی انتقادی، تقلیلگرایی نظریه مارکس را مورد پرسش قرار میدهد و بر این نکته تأکید میکند که دین تنها بازتاب روابط مادی نیست. در تجربههای گوناگون تاریخی، دین نهفقط ابزار سلطه، بلکه نیرویی برای مقاومت، انسجام اجتماعی و کنش اخلاقی بوده است. او استدلال میکند که تجربه دینی، بهویژه در جنبههای معنوی و وجودی آن، فراتر از چارچوب تحلیل طبقاتی قابل فهم است. مقاله موضوعات متعددی را در هم میتند: نقش ایدئولوژیک دین در نظم سرمایهداری؛ پیوند میان دین، بیگانگی و ستیز طبقاتی؛ و این پرسش بنیادین که آیا دین ذاتا محافظهکار است یا میتواند نیرویی انقلابی باشد. اوچگبو با بهرهگیری از منابع کلاسیک مارکسیستی و همچنین دیدگاههای منتقدان معاصر، چشماندازی پیچیدهتر از جایگاه دین در جامعه مدرن ترسیم میکند. مقالهی اکگبو مشارکتی جدی و بینارشتهای در جامعهشناسی دین است. او با پرهیز از دوگانهسازیهای سادهگرایانه، نگاهی گشوده به نسبت میان دین، قدرت و معنا ارائه میدهد. این نوشتار برای خوانندگانی که میخواهند از سطح کلیشهای درک دین عبور کنند-چه در قالب ابزار سلطه، چه در هیئت نیروی رهاییبخش-ضروری است؛ خوانشی که دین را همچون قلمروی پیچیده از تجربه و ایدئولوژی در جهان مدرن بازمیفهمد.
درباره کریستین اکگبو
کریستین اکگبو (Christian O. Uchegbue) نویسنده نیجریه ای می باشد.