در «تاریخ فلسفه (جلد هشتم)»، فردریک کاپلستون به کاوش گسترده و مفصل خود در اندیشه فلسفی غرب ادامه میدهد و بر تحولات مهم در فلسفه قرن 19 و اوایل قرن 20 تمرکز میکند. این جلد، مانند نسخههای پیشین خود، بررسی کامل و روشنگرانهای از جنبشها و شخصیتهای اصلی فلسفی آن دوره ارائه میکند و به خوانندگان درک عمیقی از ایدههایی که تاریخ فکری مدرن را شکل دادهاند، ارائه میدهد.
کاپلستون با تنظیم صحنه با مروری بر بافت تاریخی و فرهنگی قرن نوزدهم شروع میکند. این دوران با صنعتیشدن سریع، تحولات سیاسی و پیشرفتهای علمی قابلتوجهی همراه بود که همگی پیامدهای عمیقی برای تحقیقات فلسفی داشتند. در مقابل این پسزمینه، کاپلستون بررسی میکند که چگونه فیلسوفان با چالشها و فرصتهای ارائهشده توسط مدرنیته دستوپنجه نرم کردند. مرکز جلد 8 بررسی ایدهآلیسم آلمانی است، یک جنبش فلسفی مسلط که بهعنوان پاسخی به فلسفه انتقادی امانوئل کانت ظهور کرد. کاپلستون تحلیل مفصلی از چهرههای کلیدی مانند یوهان گوتلیب فیشته، فردریش ویلهلم جوزف شلینگ و گئورگ ویلهلم فردریش هگل ارائه میدهد. او توضیح میدهد که چگونه این فیلسوفان بهدنبال پرداختن به محدودیتهای سیستم کانت و ایجاد چارچوبهای متافیزیکی جامعی بودند که بتواند ماهیت واقعیت، خود و امر مطلق را توضیح دهد. هگل، بهویژه با کاوش در روش دیالکتیکی و تلاش بلندپروازانهاش برای ترکیب همه دانش بشری در یک سیستم فلسفی، مورد توجه گستردهای قرار میگیرد. تأثیر هگل بر اندیشه فلسفی بعدی، از جمله تأثیر او بر نظریه سیاسی، الهیات و فلسفه تاریخ، بهطور کامل مورد بررسی قرار گرفته است. کاپلستون بهدنبال بحث از ایدهآلیسم آلمانی، توجه خود را به سنتهای وجودی و پدیدارشناختی که بهعنوان نقد و بسط اندیشه ایدهآلیستی ظهور کردند، معطوف میکند. او تحلیلهای روشنگرانهای از اگزیستانسیالیسم سورن کییرکگور ارائه میدهد که بر ذهنیت فردی و جهش ایمان تأکید میکرد و نقد رادیکال فردریش نیچه از ارزشهای سنتی و مفهوم ابرانسان. این متفکران بهعنوان چهرههای محوری در تغییر به سوی فلسفهای فردگراتر و اگزیستانسیالیستیگرا به تصویر کشیده میشوند. کاپلستون همچنین توسعه پدیدارشناسی را با تمرکز ویژه بر آثار ادموند هوسرل و مارتین هایدگر بررسی میکند. او پروژه هوسرل برای بازگشت به «اشیاء فینفسه» را از طریق تحلیل دقیق آگاهی و هستیشناسی وجودی هایدگر، که در پی کشف ساختارهای بنیادی وجود انسان بود، روشن میکند. علاوهبراین جنبشهای عمده، جلد 8 به کمکهای فایدهگرایی و فلسفه علم میپردازد. کاپلستون به بررسی آثار جان استوارت میل و تلاشهای او برای اصلاح و بسط اخلاق فایدهگرایانه جرمی بنتام و همچنین سنت پوزیتیویستی میپردازد که چهرههایی مانند آگوست کنت نمونهای از آن هستند. این بخشها گفتوگوی مداوم بین فلسفه و علوم تجربی و همچنین پیامدهای اخلاقی و سیاسی تفکر سودگرا را برجسته میکنند.
«تاریخ فلسفه (جلد هشتم)»، اثری استادانه است که کاوشی جامع و جذاب از دوران دگرگونی در اندیشه فلسفی را ارائه میدهد. دانش دقیق کاپلستون و نثر شفاف این جلد را به منبعی ضروری برای دانشجویان، دانشپژوهان و هرکسی که علاقهمند به توسعه فلسفه مدرن است تبدیل کرده است. کاپلستون با ردیابی تکامل ایده ها از ایدهآلیسم آلمانی تا اگزیستانسیالیسم و فراتر از آن، قدردانی عمیقی از غنا و تنوع سنت فلسفی غرب در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
کتاب تاریخ فلسفه (جلد هشتم)