کتاب شبح گینزا

The Ginza Ghost
کد کتاب : 71726
مترجم :
شابک : 978-6229854112
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 288
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 آذر

معرفی کتاب شبح گینزا اثر کیکیچی اوساکا

شکل ژاپنی داستان پلیسی عصر طلایی در اوایل دهه 1980 با عنوان کتاب شبح گینزا توسط سوجی شیمادا و یوکیتو آیاتسوجی دوباره چاپ شد، اما هونکاکوی اصلی مربوط به دهه 1930 است و یکی از پیشگامان آن کیکیچی اوزاکا بود. کتاب " شبح گینزا " مجموعه ای از دوازده تا از بهترین داستان های اوست که تقریبا همه جنایات غیرممکن هستند. اگرچه راه حل ها کاملا بازی جوانمردانه هستند، اما کیفیتی غیر واقعی و تقریبا توهم آمیز در آنها وجود دارد. اوزاکا که در جوانی به طرز غم انگیزی درگذشت، یک پیشگام و استاد اولیه این ژانر بود که کشف آثارش تازه شروع شده است. خوانندگان کتاب شبح گینزا ناامید نخواهند شد. این کتاب رازهای جنایی غیرممکن را از سراسر را گویا در این جا گرد آورده است.
این کتاب شامل 11 داستان است که در این مجموعه به چاپ رسیده اند.

کتاب شبح گینزا

کیکیچی اوساکا
کیکیچی اوساکا (1912 ژاپن - 1945 فیلیپین)، که به طرز غم انگیزی در جوانی درگذشت، پیشگام و استاد اولیه ژانر هونکاکو بود، که کشف آثارش تازه شروع شده است.
قسمت هایی از کتاب شبح گینزا (لذت متن)
بسیار خب، اجازه بده داستان را از ابتدا برایت تعریف کنم. زمانی که به سن من برسی، از مسائل عجیبی که در دنیای اطراف در حال وقوع است، آگاه خواهی شد اما قسم می خورم که در تمام عمرم این نخستین بار است که چنین چیز وحشتناکی را می دیدم.درهرصورت، تو از قبل اسم ارباب مرا می دانی، کسی که با این سرنوشت شوم روبه رو شد. بله، بله در همه ی روزنامه ها نوشته شد. شوجیرو هیراتا اسم ارباب من بود، در آن زمان چهل وشش سال داشت. البته روزنامه ها همه چیز را اشتباه بیان کردند اما حداقل دو مورد حقیقت داشت. او مدیر مدرسه ان تکنیک و یک معلم عالی و باانضباط بود. تنها ایراد او، شاید جدی بودن بیش ازحدش بود. به هرحال، چند وقت پیش حادثه ای رخ داد، ارباب و همسرش از یکدیگر جدا شدند و آن حادثه دلخراش این بود که آن زن از دنیا رفت. اسم زن او ناتسو بود. او بیست وچهار سال داشت و بیست سال از استاد جوانتر بود. آن معشوقه درست همانطور که در روزنامه ها گفته شده بود، یک بانوی باشکوه؛ بسیار جذاب و به همان اندازه خوش قلب بود. شاید نباید به این اشاره کنم، دو سال قبل، این پیرمردی که با او صحبت می کنی، شغلش را به عنوان سرایدار مدرسه از دست داد اما به عنوان پیشخدمت محل مسکونی استخدام شد. من بعدا از یکی از کنیزان شنیدم که همه ی این کارها را آن معشوقه برای من کرد. چطور بیان کنم، ارباب در کارهایش مقداری هوسران بود اما آن معشوقه درست همان چیزی بود که از دختر یک خانواده اصیل انتظار داری، سخاوتمند و برازنده. به این دلیل بود که استاد و معشوقه اش حتی یک بار هم با یکدیگر دعوا نکردند.