کتاب ظهور هانیبال

Hannibal Rising
(خاستگاه شرارت دکتر لکتر آشکار می شود)
کد کتاب : 7560
مترجم :
شابک : 9786005722499
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 364
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2006
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 26 آذر

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب ظهور هانیبال اثر توماس هریس

کتاب «ظهور هانیبال» رمانی نوشته «توماس هریس» است که اولین بار در سال 2006 منتشر شد. «هریس» در این داستان درباره خاستگاه های شخصیت شرور تاریک اما جذاب خود، دوباره به سراغ معروف ترین کاراکتر آدمخوار در ادبیات داستانی—«هانیبال لکتر»—رفته است. «لکتر» که در زمان جنگ جهانی دوم از خانواده و خانه نیاکانش در لتونی دور افتاده، قتل فجیع خواهرش «میشا» را به چشم می بیند؛ اتفاقی که تأثیر زیادی بر شکل گیری رفتارهای مرگبار او در آینده دارد. مخاطبین از طریق آشنایی با دوران کودکی و نوجوانی «لکتر» درمی یابند که او چگونه به مردی بادانش و علاقه مند به فرهنگ—و همینطور قاتلی بی رحم و ترسناک—تبدیل شد.

کتاب ظهور هانیبال

توماس هریس
توماس هریس زاده ۱۱ آوریل ۱۹۴۰ نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی است که بیشتر برای سری رمان‌هایش در مورد شخصیت هانیبال لکتر شناخته می‌شود. تمامی کارهای او به فیلم تبدیل شده‌اند. از جمله آن‌ها می‌توان به سکوت بره‌ها اشاره کرد که اقتباس سینمایی آن سومین فیلم در تاریخ جایزه اسکار بود که توانست در بخش‌های مختلف اصلی برنده شود.توماس هریس، کارش را با خبرنگاری جنائی در آمریکا و مکزیک آغاز و پس از مدتی به عنوان نماینده اسوشیتدپرس در نیویورک، مسیر ترقی را به...
نکوداشت های کتاب ظهور هانیبال
The evolution of one of the most haunting characters in all of literature.
مسیر تکامل یکی از به یاد ماندنی ترین کاراکترها در تمام ادبیات.
Amazon Amazon

With gripping detail.
با جزئیاتی گیرا.
Boston Globe Boston Globe

As swift and vicious as the blitzkrieg itself.
سریع و بی رحمانه، مانند یک بمباران برق آسا.
Los Angeles Times Los Angeles Times

قسمت هایی از کتاب ظهور هانیبال (لذت متن)
دیدن خانه دوران کودکی ات، التیام بخش نیست اما به تو کمک می کند که ببینی آیا در هم شکسته ای یا نه، و چطور و چرا، البته با فرض این که بخواهی بدانی.

هر کسی ارزش زمانت را دارد، «هانیبال». اگر کسی در نگاه اول کسالت آور به نظر می رسد، به درونش نگاه کن.

«هانیبال» وارد زمستان طولانی قلبش شده بود. آرام و راحت می خوابید و برخلاف انسان ها، کسی در خواب هایش به دیدنش نمی آمد.