هیچکس کامل تر و تأثیرگذارتر از «هریس»، این نوع از تاریکی را آشکار نکرده است.
اثر یک استاد منحصر به فرد که همچنان در اوج توانایی های عجیب و تشویش آور خود است.
رمانی فوق العاده خوش-ساخت از ابتدا تا انتها.
«کری»، برای آنکه فرصت کار با حیوان ها را داشته باشد، همیشه زود به سر کار می رفت. مسئولان ایستگاه برای او روپوش مخصوص پزشکی تهیه می کردند و او دوست داشت آن ها را بپوشد، چون باعث می شدند احساس پزشک بودن کند.
دامپزشکان می دانستند که باید به «کری» اعتماد کنند، او با پرنده ها با دقت و مهارت کار می کرد، و امروز، با نظارت دکتر «بلانکو»، زیر نوک یک پلیکان سفید را که در اثر برخورد با قلاب ماهیگیری زخمی شده بود، بخیه می زد. بخیه زدن آن قسمت، کاری ظریف بود که می بایست به صورت لایه لایه انجام می گرفت، هر بخیه جداگانه، در حالی که پرنده با گاز بی هوش بود.
کاری بود آرام و مجذوب کننده، خیلی متفاوت با کاری که در کودکی انجام می داد، بستن زخم های سربازان در میدان جنگ با بخیه زدن بر روی تشک های سفت یا با رگبند یا با یک بارانی پانچو برای پوشاندن زخم باز شده ی سینه که با نفس کشیدن فرد مجروح صدای مکش می دهد، یا فشار آوردن با دستش در حالی که روکش بسته ی پارچه ی زخم بندی را با دندان پاره می کرد.
«تریلرها» روایت هایی سرشار از تعلیق و هیجان هستند و کاراکترهایی را به تصویر می کشند که ترس، پارانویا، یا عطشی برای انتقام به انگیزه هایشان شکل و جهت می دهد.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
واقعا برای انتشارات متاسفم که همچین ترجمه ای چاپ کردن به معنای واقعی توهین به مخاطبه اونم کتابی از توماس هریس صد رحمت به گوگل ترنسلیت
من واقعا سر این کتاب ذوق داشتم و تمامش با دیدن همچین ترجمه بدی هیچ شد....کاشکی نشریه دیگهای ترجمه کنه کتاب رو