رمانی جسورانه و غم انگیز درباره عشق، دوستی، و حبس.
نفسگیر.
رمانی فراموش نشدنی که داستانش در یک زندان زنان در کالیفرنیا رقم می خورد.
سالیان بسیاری در کلوب «مارس» کار کرده بودم و سفارشات مشتریان را به موقع سر میز هایشان می رساندم و انعام خوبی هم می گرفتم. من گفتم اوضاع رو به راه بود اما حقیقتا این طور نبود. کنترل زندگی ام از دستم خارج شده بود.
مشکل اخلاقی در میان نبود، فقط احساس می کردم این مردان، زندگی درخشان مرا سیاه کردند، حس لطیف زن بودنم را از من گرفتند و مرا به تباهی کشاندند.
پس از درک دنیای جدید «جانسون»، حالا می فهمیدم که چرا در آن محفظه ی شیشه ای، اینقدر ضعیف و ناتوان بود: این آدم های احمق مزخرف عمدا به او «تورازین مایع» تزریق کرده بودند. وقتی نوع خاصی از زندانیان در فهرست انتقال به دادگاه قرار می گیرند، یک تزریق اجباری توسط افسران کانون اصلاح، کار انتقال زندانی را برایشان آسان تر می کند.
من قبلا کتاب ساکنین طبقه بالا رو از همین مترجم و همین ناشر خونده بودم.میتونم بگم بی نقص بود. ولی در مورد این کتاب. قبول دارم ترجمه این مدل کتابها سخته ولی اگه اگه کاری رو انجام میدید باید درست انجام بدید. البته همه تقصیرات رو هم نباید گردن مترجم انداخت .ویراستاری این کتاب افتضاحه.شرط میبندم ویراستار ( بابک حقایق ) حتی یکبار هم کتاب رو نخونده. کتاب پُره از جملات بی سر و ته و بی معنی ، غلطهای دستوری ، نشانه گذاری غلط و عدم نشانه گذاریه. در کل وقت ارزشمند و چرک کف دستتون رو حداقل تا وقتی یک ویرایش جدید از این کتاب نیومده هدر ندین.