کتاب دفاع از جیکوب

Defending Jacob
کد کتاب : 29342
مترجم :
شابک : 978-6004611282
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 496
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

دفاع از جیکوب
Defending Jacob
کد کتاب : 109715
مترجم :
شابک : 978-6005722710
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 482
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب دفاع از جیکوب اثر ویلیام لندی

کتاب «دفاع از جیکوب» رمانی نوشته ی «ویلیام لندی» است که نخستین بار در سال 2012 وارد بازار نشر شد. «اندی باربر»، مردی مورد احترام و دستیار دادستان منطقه، در کنار همسرش «لوری» و پسر چهارده ساله اش «جیکوب» زندگی می کند—پسری که باید با موضوعی غیر قابل تصور رو به رو شود. وقتی جسد «بن ریفکین»، یکی از همکلاسی های او، در جنگل پیدا می شود، اتهام های اینترنتی و شواهد غیر قابل انکار همگی به یک نفر اشاره دارند: «جیکوب». «اندی» اعتقاد دارد که یک متجاوز کودکان، قاتل واقعی است، اما همزمان با پیش رفتن محاکمه ی «جیکوب» و پیچیده تر شدن رابطه ی «اندی» و «لوری» به خاطر برملا شدن اسراری قدیمی، تنش و تعلیق داستان بیشتر و بیشتر می شود و پایانی نفسگیر را رقم می زند.

کتاب دفاع از جیکوب


ویژگی های کتاب دفاع از جیکوب

برنده جایزه منتقدان Strand سال 2012

نامزد جایزه بهترین کتاب معمایی گودریدز سال 2012

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

نامزد جایزه همت

ویلیام لندی
ویلیام لندی (متولد 1963 در بوستون ، ماساچوست) رمان نویس آمریکایی است.لندی فارغ التحصیل مدرسه لاتین Roxbury در بوستون، دانشگاه ییل و دانشکده حقوق دانشگاه کالج بوستون است.لندی قبل از نویسندگی، هفت سال به عنوان دستیار دادستان ناحیه در میدلزکس، ماساچوست مشغول خدمت بود.اولین رمان وی با عنوان Mission Flats به جان کریسی داگر (که اکنون با نام جدید خون خنجر خوانده می شود) به عنوان بهترین رمان اولین جرم جنایی سال 2003 توسط انجمن نویسندگان جرم انگلستان برنده شد.
نکوداشت های کتاب دفاع از جیکوب
Smart and suspenseful.
هوشمندانه و پرتعلیق.
Lee Child

A searing narrative.
روایتی پرالتهاب.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Tragic and shocking.
تراژیک و شوکه کننده.
Associated Press

قسمت هایی از کتاب دفاع از جیکوب (لذت متن)
این حرفم حقیقت نداشت. به سیستم اعتماد نداشتم؛ یا بهتر بگویم سیستم قضائی را مرجع خوبی برای پیدا کردن حقیقت نمی دانستم. همه ی وکلا همین باور را دارند. همه ی ما شاهد اشتباهات زیاد و نتایج بدی بوده ایم. حکم هیئت منصفه فقط یک حدس است؛ حدسی با حسن نیت؛ البته معمولا. با رأی گرفتن نمی توان به راحتی درست و غلط را از هم تفکیک کرد.

صبح زود روز بعد، صدایی در تاریکی شنیدم که از اتاق «جیکوب» می آمد؛ صدای ناله بود. قبل از این که چشمانم را باز کنم، جسمم راه افتاده بود.

تلو تلوخوران روی پاهایم ایستادم. دور و بر پایه ی تخت، این پا آن پا کردم. هنوز گیج خواب بودم. از تاریکی اتاق خواب بیرون رفتم. از میان نور ضعیف سپیده دم تابیده در راهرو، گذشتم و به تاریکی اتاق «جیکوب» رسیدم.