1. خانه
  2. /
  3. کتاب به تاریکی خواهم رفت

کتاب به تاریکی خواهم رفت

3.5 از 1 رأی

کتاب به تاریکی خواهم رفت

I'll Be Gone in the Dark
ناموجود
50000
معرفی کتاب به تاریکی خواهم رفت
کتاب «به تاریکی خواهم رفت» اثری نوشته ی «میشل مک نامارا» است که نخستین بار در سال 2018 چاپ شد. وقتی «مک نامارا» نوشتن درباره ی این پرونده را در سال 2011 آغاز کرد، آزمایش DNA پیشاپیش ارتباط مردی ناشناس با 10 قتل و 50 تجاوز جنسی را تأیید کرده بود. مجرم، که «مک نامارا» مدتی بعد نام «قاتل گلدن استیت» را به او داد، یک متجاوز سریالی در «سان فرانسیسکو» در اواسط دهه ی 1970 بود که به زنان و دختران در خانه هایشان حمله می کرد. اما در سال 1979، اتفاقی باعث شد او شیوه ی ارتکاب جنایت هایش را تغییر دهد، و از آن زمان به بعد، هیچکس از حمله هایش جان سالم به در نبرد. «مک نامارا» رویدادهای هر جنایت را با جزئیات کامل به تصویر می کشد و داستان تحقیقات خودش را نیز به شکلی جذاب و تکان دهنده روایت می کند.
درباره میشل مک نامارا
درباره میشل مک نامارا
میشل آیلین مک نامارا (14 آوریل 1970 - 21 آوریل 2016) نویسنده واقعی جنایات آمریکایی بود. او نویسنده کتاب I Will Gone in the Dark: One Obsessive Search for the Golden State Killer است، کتاب جرم واقعی مبتنی بر قاتل طلایی ایالت، و به اسم "قاتل طلایی ایالتی" کمک کرد. این کتاب در فوریه 2018 پس از مرگ وی منتشر شد و به عنوان یک سریال مستند HBO اقتباس شده است.
ویژگی های کتاب به تاریکی خواهم رفت
  • نامزد جایزه Audie سال 2019
  • نامزد جایزه ادگار سال 2019
  • برنده جایزه بهترین کتاب غیرداستانی گودریدز سال 2018
  • از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نکوداشت های کتاب به تاریکی خواهم رفت

این کتاب خارق العاده، یک اثر کلاسیک مدرن در ژانر «جنایت واقعی» است.

Publishers Weekly

تحقیقاتی بی پرده و موشکافانه درباره یک شکارچی جنسی جانی.

New York Times

شرحی رعب انگیز و اعتیادآور از جنایت های «قاتل گلدن استیت».

Library Journal
قسمت هایی از کتاب به تاریکی خواهم رفت

تلویزیونی نوزده اینچی از داخل خانه به گوشه ی جنوب غربی حیاط پشتی کشیده شده و آنجا رها شده بود. گوشه ی حصار کمی از هم جدا شده بود؛ انگار کسی رویش افتاده یا موقع پریدن محکم با آن برخورد کرده بود. کارآگاه ها در حیاط جلویی و پشتی و روی کنتور گاز در سمت شرق خانه، رد کفش هایی با الگوی دایره ای کوچک دیدند.

یکی از اولین چیزهای عجیبی که کارآگاه ها شاهدش بودند، این بود که تنها منبع روشنایی در اتاق خواب، در دستشویی قرار داشت. آن ها در این باره از «دیوید» سوال کردند. «دیوید» خانه ی والدین «مانوئلا» بود که آنجا گروهی از اقوام و دوستان بعد از شنیدن خبر، جمع شده بودند تا سوگواری کنند و به هم دلداری بدهند.

کارآگاه ها متوجه شدند «دیوید» ظاهرا مبهوت و گیج است. غم، ذهنش را به هم ریخته بود. جواب هایش بریده بریده بود. ناگهان موضوع را عوض کرد. سوال درباره ی روشنایی گیجش کرد.

مقالات مرتبط با کتاب به تاریکی خواهم رفت
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
آشنایی با عناصر «داستان نوآر»
ادامه مقاله
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی
لذت کشف حقیقت در داستان های جنایی

داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»

نظر کاربران در مورد "کتاب به تاریکی خواهم رفت"
6 نظر تا این لحظه ثبت شده است

قاتل،ژوزف دی انجلو که خود پلیس بوده و رییس او، وی را مامور پرونده ای میکرده که خود عاملش بوده و پس از سرقت گویا یک اره برقی از اداره پلبس اخراج میشود،30 سال پیش کتابی از نویسنده مشهور انگلیسی ، کالین ویلسون بنام تاریخ خونین بشر از یک کتابفروشی در امستردام بزبان انگلیسی خریدم که بسیار قطور بود و شرح قتل‌های او را داده بود، قاتل پس از۳۵ سال از طریق دی ان ا بدام پلیس افتاد.

1403/03/04 | توسطرضا رضایی
0
|

کتاب بدی نیست. داستانش بر اساس واقعیته. اما متاسفانه پرگویی و از این شاخه به اون شاخه پریدن نویسنده و ترجمه‌ی بد خرابش کرده.... بخاطر همین خوندش خسته کننده‌ست

1401/09/20 | توسطکاربر سایت
2
|

متاسفانه ترجمه داغونه🤦🏻‍♀️

1401/09/13 | توسطکاربر سایت
3
|

ترجمه میتونست خیلی بهتر باشه، اورنج کانتی که اسم یک شهره رو ترجمه کرده بودن کانتی پرتغال🥲 البته داستان کتاب برای طرفداران ژانر جنایی/ واقعی جالب بود ، و اینکه این پرونده‌ی ۴۰ساله، چندماهی بعد از انتشار این کتاب حل میشه. کاش نویسنده‌ی کتاب زنده بود تا کتاب رو دوباره با آپدیت مینوشت.

1401/09/13 | توسطمرضیه اکبری
6
|
پاسخ ها

واقعا حیف این کتاب با این ترجمه افتضاااااح

1401/09/13|توسطکاربر سایت
3

این کتاب تو ژانر خودش عالیه👏🏼

1401/09/12 | توسطکاربر سایت
1
|

سلام دوست دارم تک تک کتابهایتان را بخونم و گلچینی از همه رو داشته باشم.ممنون از وجودتون

1398/12/05 | توسطبهمن - کاربر سایت
1
|