کتاب ساعت های استخوانی

The Bone Clocks
کد کتاب : 720
مترجم :
شابک : 978-600-182-259-9
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 944
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

ساعت های استخوانی
The Bone Clocks
کد کتاب : 37194
مترجم :
شابک : 978-6222330842
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 908
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب ساعت های استخوانی اثر دیوید میچل

کتاب ساعت های استخوانی، رمانی نوشته ی دیوید میچل است که برای اولین بار در سال 2014 انتشار یافت. هالی سایکس پانزده ساله بعد از دعوایی شدید با مادرش، خانه و زندگی سابقش را ترک می کند. اما هالی، یک نوجوان فراری عادی نیست؛ در گذشته، صداهایی ناشناخته با هالی ارتباط برقرار کرده اند و او با نوعی از قدرت های ذهنی آشناست. اکنون، اواز شهر فاصله گرفته و هرچه بیشتر در مناطق روستایی انگلیس پیش می رود، شهود ها و اتفاقات عجیب بیشتری بر سر راهش قرار می گیرند با تغییر واقعیت های ذهنی او، کابوسی در بیداری را برایش رقم می زنند. هالی، توجه فرقه ای خطرناک از سالکین و البته دشمنانشان را به خود جلب کرده است. اما داستان به اینجا ختم نمی شود و اتفاقی اسرارآمیز، همه ی جنبه های زندگی هالی، آینده و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

کتاب ساعت های استخوانی


ویژگی های کتاب ساعت های استخوانی

برنده ی جایزه ی بهترین داستان فانتزی جهان سال 2015

دیوید میچل
دیوید میچل، زاده ی ۱۲ ژانویه ی ۱۹۶۹، رمان نویس بریتانیایی است. او هفت رمان نوشته که ۲ جلد از آن ها در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴ نامزد جایزه ی ادبی من بوکر شده اند.میچل در شهر ساوت پورت انگلستان به دنیا آمد و در مالورن، ووسترشر بزرگ شد. در دانشگاه کنت ادبیات انگلیسی خواند و کارشناسی ارشدش را در رشته ادبیات تطبیقی گرفت. وی در ژاپن، ایتالیا و ایرلند زندگی کرده است.
نکوداشت های کتاب ساعت های استخوانی
Intensely compelling, fantastically witty.
به شدت هیجان انگیز و فوق العاده هوشمندانه.
Washington Post Washington Post

Great fun, a tour de force.
اثری موفق و بسیار لذت بخش.
San Francisco Chronicle San Francisco Chronicle

Strange and magical.
عجیب و سحرآمیز.
Boston Globe Boston Globe

قسمت هایی از کتاب ساعت های استخوانی (لذت متن)
آدم ها، کوه های یخ هستند؛ بخش کوچکی از آن ها را می توان دید و بخش بزرگی قابل دید نیست.

هنرت از تو تغذیه می کند؛ از روحت و بله، تا حدی از سلامت عقلت. نوشتن رمان های که ارزش خواندن دارند، ذهنت را به ویرانی می کشد، روابطت را در خطر می اندازد و زندگی ات را تغییر می دهد.

تنها دوستان او در حومه، کتاب ها بودند؛ و کتاب ها می توانند سخن بگویند اما گوش نمی کنند.