گوش دادن واقعی به حرف های همسر کار سختی است. کار آسان تر این است که در افکار خود غرق شوید، جوابی را که می خواهید بدهید در ذهن مرور کنید، محتوای حرف وی را از نشانه های خطر پاک کنید، برای نظرات خود شواهد جمع کنید، قضاوت کنید و غیره. اما از میان انواع مهارت های ارتباطی که باعث ایجاد و حفظ صمیمیت می شوند گوش دادن از همه مهم تر است. وقتی خوب گوش می کنید همسر خود را بهتر درک می کنید، توافق کامل خود را حفظ می کنید، از رابطه لذت بیشتری می برید و بدون توسل به فکرخوانی، می دانید چرا همسرتان فلان حرف را می زند یا بهمان کار را می کند.
قضاوت کردن یعنی به خاطر یک قضاوت منفی، دیگر به حرف همسرتان گوش نمی کنید، یا فقط با این هدف گوش می کنید که تقصیر را به گردن او بیندازید یا به او برچسب های منفی بزنید. اگر فکر کنید همسرتان احمق، خشک مغز یا دیوانه است، گوش دادن را متوقف می کنید. یا گوش می کنید فقط برای اینکه شواهد تازه ای در تایید حماقت، خشک مغزی یا دیوانگی او بیابید. رندی فکر می کرد کرک آدم خودپرستی است لذا وقتی کرک در باره خودش حرف می زد معمولا به او گوش نمی داد. این قضاوت منفی باعث می شد رندی هرگز پی به شخصیت واقعی کرک نبرد.