1. خانه
  2. /
  3. کتاب دنده آدم

کتاب دنده آدم

3.3 از 1 رأی

کتاب دنده آدم

(کاوشگری های روکو اسکیاوونه)
Adam's Rib
٪15
120000
102000
معرفی کتاب دنده آدم
کتاب «دنده آدم» رمانی نوشته «آنتونیو مانتزینی» است که اولین بار در سال 2014 به انتشار رسید. جانشین رئیس پلیس «روکو اسکیاوونه» هنوز نتوانسته به زندگی در منطقه آرام و کسالت آور «آلپاین» عادت کند—جایی که «اسکیاوونه» به عنوان تنبیهی برای در افتادن با سیاستمداری قدرتمند، از شهر مورد علاقه اش «رم» به آن فرستاده شده است. وقتی زنی بلاروسی به نام «آیرینا اولگوا» مثل همیشه برای نظافت به خانه کارفرمایانش می رود، با جسد «استر بائودو» مواجه می شود که از سقف خانه آویزان است. «پاتریزیو بائودو» پس از ورزش صبحگاهی به خانه بازمی گردد و درمی یابد همسرش را از دست داده است. اما اندوه او زمانی به خشم تبدیل می شود که مشاهده ای به ظاهر عادی توسط «اسکیاوونه»، این احتمال را مطرح می کند که خودکشی همسر او در واقع یک قتل بوده است.
درباره آنتونیو مانتزینی
درباره آنتونیو مانتزینی
آنتونیو مانزینی (زاده: 7 اوت 1964، رم، ایتالیا) بازیگر، فیلمنامه نویس، کارگردان و نویسنده دو معمای قتل با حضور معاون رئیس پلیس روکو شیاوونه است. Black Run اولین رمانی است که به انگلیسی ترجمه شده است. او در ایتالیا زندگی می کند.
ویژگی های کتاب دنده آدم
  • «آنتونیو مانتزینی» از نویسندگان پرفروش ادبیات ایتالیا
نکوداشت های کتاب دنده آدم

مخاطبین در انتظار تجربه داستان های بیشتری از این کاراکتر شگفت انگیز و پیچیده خواهند بود.

Publishers Weekly

با یکی از تندخوترین، پیچیده ترین، و سرگرم کننده ترین ضد-قهرمان هایی که ژانر داستان جنایی در سال های اخیر به خود دیده است.

Barnes & Noble

با ترکیبی جذاب از شخصیت پردازی ژرف، و پیرنگی که به شکل پیوسته عمق می یابد.

Booklist
قسمت هایی از کتاب دنده آدم

ماه مارس بود؛ زمانی که روزها اندکی رایحه بهار و لکه هایی از نور خورشید را در خود دارند؛ پرتو نور خورشید گرم بود ولی آنچنان که بسوزاند، و فرّار بود اما بی حرکت، پرتوی که به دنیا رنگ می زد و بارقه ای از امید در دل ها می نشاند. اما در «آئوستا» اوضاع طور دیگری بود.

آسمان تمام شب باریده بود. ابتدا دانه های خیس و سنگین برف آبکی بر سر شهر فرو بارید تا حول و حوش ساعت دو صبح، سپس با کاهش ناگهانی دما، باران باخت و برف پیروز شد. برف یکریز تا ساعت شش صبح بارید و خیابان ها و پیاده روها را سفیدپوش کرد.

همین که «ایرینا» از نبش خیابان «مونته امیلوس» به خیابان «بروشرل» پیچید، با سیلی محکم هوای سرد رو به رو شد که بر صورت برهنه اش نشست. موهای دم اسبی اش پشت سرش تاب می خورد و چشمان آبی اش را کمی تنگ کرده بود.

نظر کاربران در مورد "کتاب دنده آدم"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

والا توی همین چند خطی که خودتون نوشتید، ترجمه خیلی ضعیفی به نظر میرسه

1401/01/27 | توسطرضا رحیمیان
0
|