کتاب پنجشنبه های خانم جولیا

The Disappearance of Signora Giulia
کد کتاب : 29976
مترجم :
شابک : 978-6004901727
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 152
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1970
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب پنجشنبه های خانم جولیا اثر پیرو کیارا

پنجشنبه های خانم جولیا، داستانی است کوتاه و پلیسی به قلم پیه رو کیارا درباره ی خانم جولیای جوان و غمگین که بدون هیچ ردی از ویلای کنار دریاچه اش ناپدید می شود. همسر او مفقود شدن جولیا را به یک کارآگاه اطلاع داده و به این ترتیب جستجو آغاز می شود. این جستجو کارآگاه را به لایه های زیرین جامعه ی محلی و آرام بورژوآزی می برد؛ جایی که بر خلاف ظاهر ساکت و آرام خود، مملو از خودستایی و رازهای سر به مهر است و اشباح اسرارآمیزی در اطراف خانه ی ویلایی پرسه می زنند. زمانی که تحقیقات کارآگاه سرعت می گیرند، این داستان پلیسی کلاسیک به یک قصه ی هیجان انگیز موش و گربه بازی حقوقی تبدیل می شود.
فضای داستان در یک شهر کوچک در دهه ی پنجاه میلادی کشور ایتالیا اتفاق می افتد. خانم جولیا که همسر یک وکیل است، هر هفته با قطار به میلان می رود تا دخترش را که در یک مدرسه ی شبانه روزی درس می خواند ببیند و در عین حال به یک قرار عاشقانه هم برود. یک روز او به همراه یک چمدان ناپدید می شود و حالا معما این است که آیا جولیا خودش شوهرش را ترک کرده یا اتفاقی وحشتناک تر برای او افتاده است.
پنجشنبه های خانم جولیا اثری بسیار خواندنی است. بخش هایی از کتاب در میان نامه هایی به عقب و جلو می رود که توجه به تاریخ این نامه ها برای دنبال کردن بهتر اثر حائز اهمیت است. فضای ملودراماتیک این داستان پلیسی، تا حدی خواننده را به یاد رمان های آگاتا کریستی می اندازد و به دلیل کوتاه بودن داستان، تعداد کاراکترهای آن نیز محدود است. پایان داستان کمی غیرمعمول است که این نیز از ویژگی های داستان های کلاسیک معمایی می باشد.

کتاب پنجشنبه های خانم جولیا

پیرو کیارا
پیرو کیارا (23 مارس 1913 - 31 دسامبر 1986) نویسنده ایتالیایی بود.وی در لوینو، در دریاچه مگگیور (شمال ایتالیا) به دنیا آمد. پدرش Eugenio اهل Resuttano، سیسیل بود. مادرش ویرجینیا مافعی اهل کامناگو، دهکده پایمونتس در شهر لسا بود. وی که در سال جنگ جهانی دوم توسط شبه نظامیان فاشیست تحت تعقیب قرار گرفت، در سال 1944 به سوئیس گریخت. وی دو سال بعد به ایتالیا بازگشت و فعالیت نویسندگی را آغاز کرد. مشهورترین اثر او La stanza del vescovo سال 1976 است که به زودی پس از آن به فیلمی توسط دینو ریسی بدل شد.
قسمت هایی از کتاب پنجشنبه های خانم جولیا (لذت متن)
در فاصله ای که قطار از رشته کوه های آپّن نین می گذشت با خود می گفت «حالا برایم خانم جولیا تبدیل شده به یک شبح. اگر دنبال بارسانتی نرفته باشد دنبال هیچ کس دیگری راه نیفتاده برود. به یقین خودش را توی دریاچه نینداخته. در این صورت نامه ای از خودش به جا گذاشته بود. و تازه نمی رفت که با دو تا چمدان خودش را به آنجا بیندازد.» اندیشید: «بنابراین کلمه "فرار" را از روی پرونده پاک خواهم کرد و خواهم نوشت "ناپدید شدن".» صبح روز بعد رفت سراغ وکیل ازنْگرینی. «وکیل عزیز، مسیر عوضی بود. از خانم جولیا هیچ اثری نیست. بارسانتی، خودش بود، اما با یکی دیگر. فکرش را بکنید: همسر یک وکیل مجلس. می تواند تسلای خاطری باشد وکیل.» سربازرس قدم به قدم و نکته به نکته ماموریت رمی اش را تعریف کرد و وقتی رسید به موضوع نامه از وکیل پرسید: «هیچ وقت خود شما نشنیده اید خانم، از این بارسانتی، اسمی ببرد قبل از اینکه من راجع به او با شما حرف بزنم؟» «هیچ وقت.»