کیگو هیگاشینو، زاده ی 4 فوریه ی 1958، نویسنده ای ژاپنی است. هیگاشینو پس از فارغ التحصیلی در رشته ی مهندسی برق از دانشگاه اوساکا، به نوشتن رمان روی آورد در حالی که همچنان به عنوان مهندس در شرکتی بزرگ کار می کرد. هیگاشینو به خاطر خلق داستان های معمایی خود، برخی از معتبرترین جوایز ادبی ژاپن را به خود اختصاص داده است.
در سال 1999 ، او جایزه نویسندگان سبک رازآلود ژاپن را برای رمان "هیمیتسو (راز)" به دست آورد، که توسط کریم یاسار به انگلیسی ترجمه شد و توسط ورتیکال، تحت عنوان "ناوکو" در سال 2004 منتشر شد. در سال 2006 ، او برنده 134مین جایزه ناووکی برای "فدااری مظنون X" شد. رمان های او قبل از برنده شدن پنج بار نامزد بهترین رمان شده بودند.
دو جوان از یک حقیقت دراماتیک خانوادگی، برای یادبود کسانی که در آتش سوزی کشته شده اند، پرده برداشته اند. عجیب و دقیق است. کتابی درخشنده برای دوستداران ژانر رمز و راز...
تلفن خانه ام زنگ خورد و همه چیز از آن جا شروع شد. به محض شنیدن صدایش شناختمش. صدایی خاص با لحنی جوان. قلبم شروع به تپیدن کرد. به خودم مسلط شدم و با لحنی رسمی پرسیدم: شما؟ می خواستم نشان بدهم هنوز کمی از غرورم برایم باقی مانده ولی خیلی زود به خود آمدم و به خودم گفتم احمق. مکثی کرد و گفت: « خانم ناکانو هستم. » خودش را با نام خانوادگی جدید معرفی کرد نه فامیل پدری اش، شاید او هم از روی غرور این کار را کرد. گفتم: « خانم ناکانو؟ » تظاهر کردم هنوز او را نشناخته ام. « اوه ببخشید، کوراهاشی، سایاکا کوراهاشی. » « آهان، تویی؟ » بالاخره با لحن متعجبم به این کمدی مسخره پایان دادم. « برای اون روز ازت متشکرم. » سایاکا همچنان ساکت بود، نمی دانست چه باید بگوید، تعجبی هم نداشت، تشکر کردن من احمقانه بود. گوشی تلفن به دست، بی اراده پوزخندی زدم. « اگرچه واقعا حرفی هم بین ما رد و بدل نشد. » « حق با توئه. » به نظرم سایاکا هم احساس راحتی بیش تری کرد. « با دوستات حرف می زدی و حتی طرفم هم نیومدی. » « این تو بودی که وانمود می کردی من اون جا نیستم. » « نه، اصلا. » « که این طور. » « نه، مطمئن باش. » « آهان... » مداد نوکی را از روی میز برداشتم و بی اختیار انتهایش را فشار می دادم تا نوکی از آن خارج شود. چند ثانیه سکوتی آزار دهنده برقرار شد.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
عالی بود هم معمایی و هم روانشناسی
میخواین مغزتون منفجر بشه؟ میخواین نتونین خط بعدیو حدس بزنید؟ میخواین بوک مارکو بزارین رو خط پایین که چشماتون سُر نخوره رو خط بعدی که یه وقت اثر شگفتی و سوپرایز کم نشه؟ خب این کتاب برای شماست:) احساسی که با کتاب شگفتیهای همه چیز فروشی نامیا تجربش کرده بودم برام با این کتاب زنده شد:)
داستان معمایی زیبایی بود
هیگاشینو قلم خیلی خوبی برای داستانهای معمایی داره
کتابی زیبا با احساسی زیبا و واقعی
داستان کوتاه و جذابیه به اخرش که رسیدم واقعا مو به تنم سیخ شد
من نسخه صوتی این اثر رو با اجرایی بسیار زیبا و جذاب، در قالب روایی شنیدم. داستانی معمایی و پر کشش با بنمایههای روانشناسانه که مخاطب رو برای کشف حقیقت تا انتهای داستان با خودش همراه میکنه.
من نسخه صوتی این اثر رو با اجرای بسیار زیبا و جذاب ایوب آقاخانی و رویا فلاحی، با قالب روایی شنیدم. داستانی معمایی و پر کشش با بنمایههای روانشناسانه که مخاطب رو برای کشف حقیقت تا انتهای داستان به دنبال خودش میکشه. گوش دادن نسخه صوتی این اثر رو در کتاب گویای ایرانصدا به دوستان توصیه میکنم.
من به شخصه عاشقش شدم و یکی از بهترین کتابایی بود که اخیرا خوندم ... یه رمان معمایی با پلات تویست هیجان انگیز (حداقل برای من که اینجور بود😊) من این کتاب رو بیشتر شبها میخوندم و قشنگ مو به تنم سیخ میشد ! ( نه که ترسناک باشه ... بلکه انکار اون موقع هیجانش بیشتر میشد ) در کل به شخصه پیشنهاد میکنم بخونیدش✨
کتاب صوتیش که عالی بود
تعاریف منفی زیاده شده در کامنت ها.🙄
سلام من کتاب گویا اش را گوش دادم داستان خوبی داره اگر طرفدار داستانهای پر رمز و رازی. نمیگم شاهکار بود ولی برای من جالب بود یک داستان معمایی بود که از نظر روان شناختی هم به تاثیر آزار کودکان توسط والدین روی ذهن کودکان اشاره داره . در کل کتاب خوبی بود. تا پایان داستان راوی و شخصیت اصلی به تلاش برای کشف رازهای گذشتهی یک خانواده در یک خانه متروک میپردازند ( نمیخوام اسپول کنم ولی خانه در واقع خانه نبود ) و بازم میگم در کل کتاب باحالی بود .
سلام من کتاب گویا اش را گوش دادم . داستان خوبی داره اگر طرفدار داستانهای پر رمز و راز هستی. برای من جالب بود. یک داستان معمایی بود که از نظر روان شناختی هم به تاثیر آزار کودکان توسط والدین روی ذهن کودکان اشاره داره. نمیگم شاهکار بود ولی کتاب خوبی بود حداقل کتاب گویا اش را که من گوش دادم باحال بود . در داستان کتاب دوتا شخصیت اصلی به تلاش برای کشف رازهای گذشتهی یک خانواده در یک خانه متروک میپردازند خانه ای که انگار زمان در آن متوقف شده(نمیخوام اسپویل کنم ولی خانه در واقع یک خانه واقعی نبود)
کتابی نبود که از کیگو هیگاشینو با اون سابقه درخشان انتظار میرفت
ترجمه بسیار بدی دارد و بر خلاف انتظار از نویسنده کار بسیار ضعیفی بود.
ترجمه اصلاااا ضعیف نبود ! واقعا نمیدونم اصلا چجوری همچین چیزی میگید ! ولی راجع به خوب بودن داستان خب راستش من کارهای دیگه این نویسنده رو هنوز نخوندم و نمیتونم مقایسه کنم ولی اینو خیلی دوست داشتم
خیلی باحال بود