تا آن جا که زدجی یادش هست، پدرش برای همه قهرمان بوده؛ یک بازیکن فوتبال آمریکایی، با استعداد و خاص، محبوب تمام بچه های همسایه و میلیون ها طرف دار سینه چاک. اما اخیرا اوضاع زندگی در خانه ی آن ها متفاوت شده است. پدرش در به خاطر آوردن هر چیزی مشکل دارد و انگار همیشه عصبانی است. زدجی درک می کند، اما تحملش سخت است که گاهی پدرش اسم او را هم فراموش می کند.
زدجی تصمیم می گیرد چاره ای برای این مشکل بیندیشد، چیزی برای مرور آن روزهای شکوهمند و تکرار چیزهایی که پدرش آن ها را به یاد نمی آورد. آیا زدجی موفق می شود؟ و...
کتاب پیش از آن پایان