فرمودید کوچه ی دل دار؟ بی آن که نگاهش کنم سری تکان داده و آرام گفتم: - بله. - منطقه ی خوبیه، آروم و خلوت، انشالله که برات اومد داشته باشه! با تعجب نگاه اش کردم. - چی اومد داشته باشه؟! - خونه رو می گم پسرم. - آهان...! مرسی. - یادش بخیر یه عمره کارم بارکشی وسایل خونه ست، پیر شدیم رفت، هی... از تو جوون تر بودم که با گاری اسباب جماعت رو این ور و اون ور می کردم، می بینی این جا رو؟!