1. خانه
  2. /
  3. کتاب آفتاب در حجاب

کتاب آفتاب در حجاب

4.5 از 1 رأی

کتاب آفتاب در حجاب

توصیفی زیبا از شخصیت حضرت زینب (س)
Sunshine on the veil
انتشارات: نیستان
٪10
180000
162000
معرفی کتاب آفتاب در حجاب
آفتاب در حجاب در پی آن است تا نوری که هزاران سال در پشت پرده ی ناگاهی ما پوشانده شده است را به ما بنماید. حضرت زینب، علی رغم جایگاه بالایی که در تشیع دارد زندگی ایشان کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. سید مهدی شجاعی با بررسی دقیق و استناد به منابع مختلف تاریخی کوشیده است زندگی حضرت زینب را از کودکی تا پایان عمر روایت کند. در این کتاب حوادث و داستان های جالب توجه ی درباره ی ایشان می خوانیم همانند ماجرای نام گذاری ایشان توسط جبرئیل. از مشخصات اصلی کتاب ترکیب روایت دانای کل و روایت دوم شخص است که با بقیه ی آثار متفاوت است. به گفته ی خود نویسنده دلیل انتخاب آن امکان ایجاد صمیمیت بیشتر و همینطور امکان دادن اطلاعات بیشتر درباره ی آن حضرت است. نقطه ی اوج کتاب واقعه ی کربلاست. آفتاب در حجاب این واقعه را از زاویه ی دید ایشان به عوان یک زن روایت می کند عاملی که باعث می شود به لایه های درونی و پنهان ماجرای عاشورا که کمتر مورد توجه قرار گرفته است دست بیابیم.
درباره سید مهدی شجاعی
درباره سید مهدی شجاعی
سید مهدی شجاعی در سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد و هفده سال بعد با دیپلم ریاضی، برای ادامه تحصیل در رشته تئاتر وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد. او در بدو ورود به دانشکده، گرایش کارگردانی تئاتر را برگزید و حدود سه سال نیز با همین گرایش پیش رفت و عموم واحدهای کارگردانی را پشت سر گذارد. در این زمان که به سن بیست سالگی رسیده بود، از میان مسیرهای مختلف پیش رو، نویسندگی را به عنوان حرفه برگزید. به همین جهت از رشته کارگردانی به نمایشنامه نویسی و ادبیات دراماتیک تغییر جهت داد و همچنین با اعلام انصراف از ادامه تحصیل همزمان در رشته علوم سیاسی، علی رغم گذراندن عموم واحدهای مهم و اساسی، تمرکز خود را به طور ویژه در حوزه داستان نویسی قرار داد.
قسمت هایی از کتاب آفتاب در حجاب

اکنون آن قدر بی خویش شده ای که نه صف فشرده دشمنان را در مقابلت می بینی و نه حضور زنان و دختران را در کنارت احساس می کنی. در کنار پیکر حسینت زانو می زنی و همچنان زبان می گیری: پدرم فدای آن که در یک دوشنبه، تمام هستی و سپاهش غارت و گسسته شد. پدرم فدای آن که عمود خیمه اش شکسته شد. پدرم فدای آن که سفر نرفته تا چشم به بازگشتش باشد و مجروح نگشته تا امید به مداوایش برود. پدرم فدای آن که جان من فدای اوست. پدرم فدای آن که غمگین درگذشت. پدرم فدای آن که تشنه جان سپرد. پدرم فدای آن که محاسنش غرق خون است. پدرم فدای آن که جدش محمد مصطفاست، جدش فرستاده ی خداست. پدرم فدای آن که فرزند پیامبر هدایت، فرزند خدیجه کبراست، فرزند علی مرتضاست، یادگار فاطمه زهراست.

صدای ضجه دوست و دشمن، زمین و آسمان را برمی دارد. زنان و فرزندان که تاکنون فقط سکوت و صبوری و تسلی تو را دیده اند، با نوحه گری جانسوزت بهانه ای می یابد تا سیر گریه کنند و عقده های دلشان را بگشایند. از اینکه می بینی دشمن قتاله ی سنگدل هم گریه می کند، اصلا تعجب نمی کنی، چرا که به وضوح، ضجه ی زمین را می شنوی، اشک اشیا را مشاهده می کنی، گریه ی آسمان را می بینی، نوحه سنگ و خاک و باد و کویر را احساس می کنی و حتی می بینی که اسب های دشمن آن چنان گریه می کنند که سم هاشان از اشک چشم هاشان تر می شود. ولوله ای به پا کرده ای در عالم، زینب! هیچ کس نمی توانست تصور کند که این زینب استقامت اگر بخواهد در مصیبت برادرش نوحه گری کند، چنان آتشی به جان عالم و آدم می افکند که اشک عرش را در می آورد و دل سنگین دشمن را می لرزاند. اما این وضع، نباید ادامه بیابد که اگر بیابد، دمی دیگر آب در لانه ی دشمن می افتد و سامان بخشیدن سپاه را برای عمر سعد مشکل می کند.

پس عمر سعد به کسی که کنار او ایستاده، فرمان می دهد: برو و این زن را از سر جنازه ها بران! تو این دستور عمر سعد را نمی شنوی. فقط ناگهان ضربه ی تازیانه و غلاف شمشیر را بر بازو و پهلوی خود احساس می کنی آن چنان که تا اعماق جگرت تیر می کشد، بند بند تنت از هم می گسلد و فریاد یا زهرایت به آسمان می رود.

نظر کاربران در مورد "کتاب آفتاب در حجاب"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

روضه زینب! روضه ای که زینب را در اوج عاطفه، مصیبت، صلابت و مسئولیت پذیری نشان میدهد و نه فقط مصیبت زینب فقط همین!

1401/07/08 | توسطزهرا
1
|

تمام کتاب‌های سید مهدی شجاعی زیبا هست

1400/09/19 | توسطکاربر سایت
7
|