یکی از لذتهای معمول فیلم دیدن، از این احساس ما ناشی میشود که آن بازیگر کاری خارقالعاده میکند. مانند تصویری از چارلی چاپلین در فیلم «دیکتاتور بزرگ» که در آن نما، چاپلین کره زمین را در اتاق به زمین میزند. آن چه باید در نظر داشت این است که شبیه سازی سنجیده یا تقلید تئاتری الزاما به معنای بازیگری یا تأثیر یک اجرای خوب نیست. از یک جنبه حتی مقلد دانستن چاپلین هم اشتباه است، چرا که تمام دستمایة هنر بدن، ژستها، بیان، چهره و تمام تکنیکهایی که او برای خلق یک شخصیت به کار میگیرد، همانهایی است که در زندگی روزمره به کار میبریم . همة ما مقلدیم و اصطللاح تقلید و تقلید در آوردن به عنوان نقطة پایان طیف گسترده رفتارهای تئاتری مطرح میشود، آن جایی که بازیگر نه از کلام و نه از اسباب صحنه استفاده کند، یا آن جایی که صدا و جسم بازیگر، ژستهای سنتّی روی صفحه را دو برابر میکند و کلیشههایی آشنا میسازد. پس اگر مردی جلو دوربین ریشش را بتراشد، یک کنش روزمره را به نمایش منتقل میکند؛ ولی اگر این ریش تراشیدن دربافت داستان باشد ( مثل نورمن هاردمن در فیلم قلبهای کوچکشان را بیامرز) اسمش بازیگری است؛ اگر همان حرکات را بدون تیغ انجام دهد اسمش تقلید است. یکی از دلایل تأثیر گذار بودن بازی چاپلین این است که او قادر است تمام گستره این طیف را به کار بگیرد. کتاب حاضر در خصوص بازیگری در سینما در سه بخش و ده فصل تدوین گشته است. عناوین فصلهای کتاب عبارت است از (بازیگری در عصر بازآفرینی مکانیکی: نقش آفرینیهای نمونه (بررسی بازی چارلز چاپلین و فیلم جویندگان طلا، کاترین هپبورن در فیلم تعطیلات، مارلون براندو در فیلم در بارانداز و بازی کری گرانت در فیلم شمال از شمال غربی)؛ و فیلم به عنوان زمینه بازیگری.
کتاب بازیگری در سینما