این غلامحسین نظافتچی ما دیروز مرخص شد. آدم ریخت او را که نگاه می کند، باور ندارد که ممکن است پشت این پیشانی کوتاه و در پس این خنده لوس چیزکی سوای چیزهای معمولی چیزهای معمولی وجود داشته باشد. محکوم شده بود به نه سال حبس. من محکوم به هفت سال هستم. او قتل کرده بود و یا اقلا اتهامش این بود که قتل کرده است. اینجا در زندان از هرکس که بپرسی: «ترا چرا اینجا آورده اند؟» می گوید: «من کاری نکرده ام، توی مسجد سر نماز بودم، گرفتندم و آوردند اینجا». بعضی دیگر می گویند: «آن دفعه بی تقصیر بودم اما چون با تامیناتچی ها معامله مان نشده، توی چاله افتادم. من که صد تومان می دزدم، نمی توانم که هشتاد تومانش را به آن ها بدهم.» یک نفر دیگر هست که مامور غذای ما بود و فخر می کرد به اینکه دزد معمولی نیست: «ببخشید من دزد نیستم. من ۱۲ هزار تومان مال دولت را اختلاس کرده ام.» حالا آن هم قصه اش دراز است. تمبر دولتی را دزدیده بود، رفته بود به محله بدنام و تمبرها را به جای پول سر مامانش ریخته بود.
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
یادداشتهای بزرگ علوی در زندان که به سختی و در مورد چندتا از زندانیها و کم و بیش حال و هوای زندان نوشته . اگر کتاب ۵۳ نفر رو خوندید این رو هم بخونید گرچه به خوبی اون رمان نیست.
البته کتاب ۵۳ نفر، رمان نیست.
بسیار لذت بخش بسیار قابل تامل
کتابی بی نظیر و ستودنی که از احوال زمان حکومت رضاشاه و استبداد آن زمان متحیر خواهید شد
این کتاب در زمان مشروطه خواهان نوشته شده
کتاب شامل یادداشتهای بزرگ علوی در زمان زندانی بودنش هست که بسیار خواندنی هست