1. خانه
  2. /
  3. کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی

کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی

پیشنهاد ویژه
3.7 از 1 رأی

کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی

Mr. Chickee's Funny Money
٪20
119000
95200
معرفی کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی
کتاب «پول چرب و چیلی آقای چیکی» رمانی نوشته «کریستوفر پل کورتیس» است که اولین بار در سال 2005 چاپ شد. در آغاز داستان، پسری کلاس چهارمی به نام «استیون کارتر» در کنار رودخانه افتاده و به نظر می رسد بهترین دوستش، جانش را از دست داده است. پنج «مأمور» با کت و شلوارهای سیاه می آیند و از او سوالاتی درباره یک «شیء» اسرارآمیز می پرسند. پس از این ماجرا، «استیون» به یاد نخستین «پرونده» خود می افتد، زمانی که دوست خوبش، «آقای چیکی» که مردی سالخورده و نابینا است، هدیه ای عجیب به او داد: یک اسکناس کوادریلیون-دلاری که تصویری از «جیمز براون» روی آن چاپ شده است. اما آیا این اسکناس، پول واقعی است یا قلابی؟ «استیون» با استفاده از واکمن خود که باعث می شود او بتواند از راه دور به حرف های دیگران گوش دهد، و البته به همراه لغتنامه ای جادویی که توصیه هایی کمک کننده را در اختیار او قرار می دهد، تصمیم می گیرد تا گره از این معمای عجیب بگشاید.
درباره کریستوفر پل کورتیس
درباره کریستوفر پل کورتیس
کریستوفر پل کورتیس (متولد 10 مه 1953) نویسنده کتاب های کودکان در آمریکا است. او به خاطر کتاب Bud، Not Buddy و The Watsons Go to Birmingham - برنده مدال نیوبری مشهور است. دومی برای یک فیلم تلویزیونی به همین نام اقتباس شده بود ، که در سال 2013 از کانال Hallmark پخش شد.
ویژگی های کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی
  • «کریستوفر پل کورتیس» از نویسندگان پرفروش در ادبیات آمریکا
نکوداشت های کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی

اثری مناسب برای مخاطبینی که به دنبال گونه ای غیرمرسوم و طنزآمیز از داستان معمایی هستند.

Publishers Weekly

اثر موفق دیگری از یک داستان سرای چیره دست.

Kirkus Reviews

سریع و سرشار از رویدادهای غیرمنتظره.

Booklist
قسمت هایی از کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی

مات و مبهوت در ساحل رودخانه نشسته بود. کم کم داشت دور تا دورش، چاله گنده ای از آب رودخانه «فلینت» و اشک هایش درست می شد، اما برایش مهم نبود. حتی صورتش را هم با دست هایش نپوشاند؛ فقط سرش را بالا گرفت و گریه کرد.

«استیون» باید کمی به این موضوع فکر می کرد. دلش می خواست سرگیجه اش یک لحظه متوقف شود تا بتواند درباره حرکت بعدی اش تصمیم بگیرد، تصمیمی که کارآگاه های خوب در چنین شرایطی می گیرند.

با وجود سرگیجه اش یک چیز را می دانست، این که آن مرد قصد نداشت به «استیون» کمک کند، فقط می خواست با حرف زدن از زندان، او را بترساند و موفق هم شده بود؛ فکر «استیون» درگیر اتفاق های بدی شد که ممکن بود بیفتد. لحن مرد هم عوض شد. «ببین، بچه جون، بهم بگو کجاست، وگرنه برات بد تموم میشه.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب پول چرب و چیلی آقای چیکی" ثبت می‌کند