1. خانه
  2. /
  3. کتاب باد، نه بادی

کتاب باد، نه بادی

پیشنهاد ویژه
4.5 از 1 رأی

کتاب باد، نه بادی

Bud, Not Buddy
٪25
335000
251250
معرفی کتاب باد، نه بادی
کتاب «باد، نه بادی» رمانی نوشته «کریستوفر پل کورتیس» است که اولین بار در سال 1999 به چاپ رسید. «باد» پسری آفریقایی-آمریکایی و ده ساله، از رفتارهای بی رحمانه ای که در پرورشگاه های مختلف تحمل کرده، کاملا خسته شده است. او پس از این که مجبور می شود شب را در دخمه ای پر از زنبورهای سرخ خشمگین بگذارد، تصمیم می گیرد که از آنجا بگریزد. هدف او، رسیدن به مردی است که «باد» اعتقاد دارد پدرش است: یک موزیسین جاز به نام «هرمان ای. کالووی». «باد» با اتکا بر هوش و البته کمی خوش شانسی، موفق می شود خود را به «گرند رپیدز» برساند، جایی که «پدرش» صاحب یک کلوب است. «کالووی» که بسیار مسن تر و تندخوتر از چیزی است که «باد» تصور می کرد، از دیدن پسری که ادعا می کند فرزند گمشده او است، اصلا هیجان زده نمی شود. اما این سایر اعضای گروه «کالووی» هستند که باعث می شوند «باد» احساس کند بالاخره به خانه رسیده است.
درباره کریستوفر پل کورتیس
درباره کریستوفر پل کورتیس
کریستوفر پل کورتیس (متولد 10 مه 1953) نویسنده کتاب های کودکان در آمریکا است. او به خاطر کتاب Bud، Not Buddy و The Watsons Go to Birmingham - برنده مدال نیوبری مشهور است. دومی برای یک فیلم تلویزیونی به همین نام اقتباس شده بود ، که در سال 2013 از کانال Hallmark پخش شد.
ویژگی های کتاب باد، نه بادی
  • برنده مدال نیوبری سال 2000
  • برنده جایزه ی Nene سال 2002
نکوداشت های کتاب باد، نه بادی

این اثر، مخاطبین را از صفحه نخست تا انتها هیجان زده نگه می دارد.

Publishers Weekly

این کتاب یک جواهر است، ارزشمند برای تمام سنین.

Christian Science Monitor

رمانی با احساسات قدرتمند.

New York Times
قسمت هایی از کتاب باد، نه بادی

به این فکر می کردم که چرا هیچ وقت درباره اش با من حرفی نزد. می دانم از این که پدرم با ما نبود، مامان خیلی ناراحت بود و سعی می کرد اوضاع را برای من آرام نگه دارد. تنها مشکلمان این بود که او خیلی منتظر مانده بود.

منظورم این است که وگرنه چه دلیل دیگری داشت که تمام چیزهای توی چمدان من را نگه دارد و طوری از آن ها مراقبت کند که انگار گنج هستند. چرا یکجورهایی توی دلم احساس می کردم این چیزها واقعی و مهم بودند، واقعا مهم، آنقدر که تا وقتی نمی دانستم جایشان امن و مطمئن است، خیالم راحت نمی شد؟

فکر کوچک، یواشکی مثل یک درخت افرا چنان رشد کرد و بلند شد که اگر می خواستم بالای آن را ببینم، گردنم تق صدا می کرد. آنقدر برای من بزرگ بود که بتوانم طنابی به آن آویزان کنم. آنقدر قوی بود که به راحتی تصمیم گرفتم به طرف ایالت میشیگان راه بیفتم.

مقالات مرتبط با کتاب باد، نه بادی
مدال نیوبری، نشان افتخار ادبیات کودک
مدال نیوبری، نشان افتخار ادبیات کودک
ادامه مقاله
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب باد، نه بادی" ثبت می‌کند