1. خانه
  2. /
  3. کتاب مردی که هیچ بود

کتاب مردی که هیچ بود

نویسنده: مرتضی احمدی
3 از 1 رأی

کتاب مردی که هیچ بود

The man who was nothing
انتشارات: هیلا
ناموجود
6000
معرفی کتاب مردی که هیچ بود
مردی که هیچ بود، روایتی از تهران قدیم و تهرانی ‏های قدیم است که نویسنده، مرتضی احمدی آن را با گویش تهرانی و قلم زیبای خود به نگارش درآورده و گوینده‎ی داستان، شاهین اعلایی نژاد آن را با لحن دل‏نشین تهرانی روایت کرده است.
درباره مرتضی احمدی
درباره مرتضی احمدی
مرتضی احمدی (زادهٔ ۱۰ آبان ماه ۱۳۰۳ تهران – درگذشتهٔ ۳۰ آذر ۱۳۹۳ تهران) بازیگر سینما و تلویزیون، صداپیشه و خواننده اهل ایران بود.
به نوشته علی شیرازی او در چهار عرصهٔ «سینما، تلویزیون، رادیو و تئاتر» بازیگری صاحب سبک، در هنر دوبلاژ گوینده‌ای با یک صدای خاص و منحصربه‌فرد و نیز یادآور عصر طلایی دوبله در کشورمان بود. در نگارش کتاب‌هایش نیز نویسنده‌ای یکّه، خوش‌قلم و توانا نشان می‌داد. کتاب‌هایی که هر یک برآمده و چکیده‌ای از سال‌ها پرسه زدن و جدیت در یکی از عرصه‌های مورد علاقه و فعالیتش بودند. در هنر آواز و موسیقی نیز یکی از معدود خوانندگان سبک بیات تهران بود، به علاوه این‌که نام و صدایش در زمرهٔ انگشت‌شمار پیش‌پرده خوانان قدیم برده می‌شد. او کسی بود که از هر انگشتش هنری در حد کمال یا دست‌کم نزدیک به کمال‌یافتگی می‌بارید و خالق گنجینه‌ای از چند هنر گوناگون به‌شمار می‌رفت.
قسمت هایی از کتاب مردی که هیچ بود

یاشا کمی چاق و تپل و سرخ و سفید بود، لب پرخنده ای ام داش. همه جام جاش بود، با اون لهجه شیرین نیمه آذریش توجه اطرافیانشو به خودش جلب می کرد، قاپشونو می دزدید و یار غارشون می شد. اون مرد بی شیله پیله و کم سوادی بود، اما خیلی سرش می شد. اهل سیر و سفر نبود، چون وضع مالی میزونی نداش. دور هیچ فرقه ای ام تاب نمی خورد، سرش به کار خودش و زن و بچه ش بود، نماز و روزه ش ترک نمی شد و راه مسجدم گم نمی کرد. اگه کسی تو محل جشنی، عروسی ای چیزی داش، یه راس می اومد سراغش و آشپزیشو به اون می داد، دستمزدی ام بهش می دادن که کمک خرجیش می شد. یاشا پولاشو صنار سه شی روی هم می ذاشت و جم می کرد تا تونس یه تیکه زیمین آخرای سبزیکاری امین الملک، چسبیده به باغ ملا، نزدیکای حندق دس و پا کنه و یه اتاق خشت و گلی کنج اون جا علم کنه و زن و بچه شو از آوارگی و خونه به دوشی و اجاره نشینی نجات بده. چن سال بعد با تقلای زیاد و از خرجی خونه زدن و نخوری و ته خونه رو فروختن و قرون قرون رو هم گذاشتن و قرض و قوله تونس چار تا اتاق دیگه و دو تا زیرزیمین به اون اتاق اضافه کنه و به آدمای مختلف اجاره بده...

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مردی که هیچ بود" ثبت می‌کند