1. خانه
  2. /
  3. کتاب سکوتی که شنیده شد ...

کتاب سکوتی که شنیده شد ...

نویسنده: بهار کرباسی
پیشنهاد ویژه
3.4 از 1 رأی

کتاب سکوتی که شنیده شد ...

The silence that was heard
انتشارات: شادان
٪25
275000
206250
معرفی کتاب سکوتی که شنیده شد ...
شاید ایجاد یک تعادل میان انتخاب درست و دوری کردن از وسواس‏ های فکری، خودش هنری است که قاعده و فرمولی ندارد و نمی‏ توان آن را دسته‏ بندی کرد و به دیگری توصیه نمود. پس هر کس در یک تجربه شخصی می‏ باید به این عرصه وارد شود و با مسئولیت خودش دست به انتخاب بزند. مسئولیتی با پذیرش عواقب خوب و بد آن که نیازمند به دقت بیشتر می‏ گردد. کتاب حاضر برای کسانی که آثار نویسنده را می‏ شناسند نیازی به معرفی ندارد، ولی داستان آن به گونه‏ ای است که می‏ تواند طیف گسترده‏ ای از رمان‏ خوان‏ ها را به خود جذب کند.
درباره بهار کرباسی
درباره بهار کرباسی
در هشتم فروردین سال 55 در شهر سنندج به دنیا آمدم. تمام دوران کودکیم و بعد از آن در یک خانه باغ بسیار بزرگ در منطقه خوش آب و هوایی از شهر که متعلق به پدربزرگم بود و خود آنها نیز در یکی از ساختمان‌های همان باغ سکونت داشتند سپری شد. از آنجا که فرزند بزرگ پدر و مادرم و اولین نوه خانواده بودم همیشه توجه و حساسیت زیادی از هر جانب روی من بود تا اینکه چهار سال بعد تنها برادرم به دنیا آمد و خانواده سه نفره‌مان با حضور اوکامل شد و برادرم شریک بازیهای کودکانه‌ام شد. بهترین خاطرات کودکیم به دورانی برمی‌گردد که دست در دست پدربزرگم و یا در آغوش او برای سرکشی به باغ و یا رسیدگی به امور باغبانی رفتیم و یا با هیاهوی زیاد همراه برادرم و اغلب اوقات بچه‌های فامیل در باغ بازی می‌کردیم و هرازگاهی برای رفع خستگی میوه‌ای از درخت می‌چیدیم و همان‌جا می‌خوردیم. از آنجا که از همان کودکی ذهن خلاق و خیال‌پردازی داشتم همیشه رهبری و مدیریت گروه‌های بازی را بر عهده داشتم و خط و مشی و داستان بازی را من هدایت می‌کردم.

نظر کاربران در مورد "کتاب سکوتی که شنیده شد ..."
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

حقیقتا این کتاب ، کتاب پر دردی بود نویسنده هر چی درد و بلا بود ریخته بود سر شخصیت اصلی ، بدون هیچ رحمی ولی خب داستانش طوری بود که می‌خواستی ببینی بعد این همه درد ، درمانی میاد یا نه هر چند اسم کتاب آخر ماجرا لو میده ولی بازم جای شکرش باقیه نویسنده اون مرهم به شخصیت اصلی میده. با این‌حال شخصیت کراش این رمان آدرین‌خان که نگم براتون چقدر آقا‌ئه اگه می‌خواید چشماتون خیس بشه و حرص بخورید از بدختی‌های یکی دیگه حتما‌پیشنهاد می‌کنم واقعا موی آدم رو سفید می‌کنه "گاهی لحظه‌های سکوت پر هیاهو‌ترین لحظه‌های زندگی هستند، مملو از چیزی که میخوایم بگیم ولی نمیتونیم به همین خاطر حرفای ناگفته‌ای که تو زندگی باقی میذاریم مهم‌ترین حرفایی هستند که باید گفته بشند"

1402/05/23 | توسطلتو - کاربر سایت
1
|