حقیقتا این کتاب ، کتاب پر دردی بود نویسنده هر چی درد و بلا بود ریخته بود سر شخصیت اصلی ، بدون هیچ رحمی ولی خب داستانش طوری بود که میخواستی ببینی بعد این همه درد ، درمانی میاد یا نه هر چند اسم کتاب آخر ماجرا لو میده ولی بازم جای شکرش باقیه نویسنده اون مرهم به شخصیت اصلی میده. با اینحال شخصیت کراش این رمان آدرینخان که نگم براتون چقدر آقائه اگه میخواید چشماتون خیس بشه و حرص بخورید از بدختیهای یکی دیگه حتماپیشنهاد میکنم واقعا موی آدم رو سفید میکنه "گاهی لحظههای سکوت پر هیاهوترین لحظههای زندگی هستند، مملو از چیزی که میخوایم بگیم ولی نمیتونیم به همین خاطر حرفای ناگفتهای که تو زندگی باقی میذاریم مهمترین حرفایی هستند که باید گفته بشند"