1. خانه
  2. /
  3. کتاب خلوت خلود

کتاب خلوت خلود

3 از 1 رأی

کتاب خلوت خلود

رمان «خلوت خلود» نوشته ی «مهرنوش صفایی» است. این رمان، داستان زندگی دختری به نام «وحدانه» را از زبان خودش روایت می کند.
khalvat Kholod
انتشارات: نسل نواندیش
٪15
199900
169915
معرفی کتاب خلوت خلود
من فقط راوی ام راوی حقیقی که با تو می گویم/ چرا و امایش پای سرنوشت من هم مثل تو، با آن می خندم و می گریم/ من، با تو صادقم مثل احساس پاک دوست داشتن اما گذشتن
من با تو همدردم مثل عاشقانه خواستن، اما چشم بستن/ من هم مثل تو، شاکی ام از دنیا، و از سرنوشت/ اما معتقدم معتقد به خورشیدی که دوباره طلوع خواهد کرد./ خلوت خلود، داستان تمام حس های انسانیت، در قالب عشق/ باز هم عشق را به قضاوت نشسته ایم/ این بار با خلوت خلود…
درباره مهرنوش صفایی
درباره مهرنوش صفایی
مهرنوش صفائی در مهر ماه سال 1354 در تهران به دنیا آمد. فعالیت های ادبی را از همان دوران کودکی آغاز و پس از آن در مقاطع مختلف تحصیلی در چهار چوب مسابقات شعر منطقه و استانی ادامه یافت وی که فارغ التحصیل رشته مامایی از دانشگاه شهید بهشتی است در کنار رشته تحصیلی خود به جهت علاقه شخصی خود در زمینه ادبیات فارسی مطالعه و تحقیق در این زمینه را نیز دنبال می کرد. وی بی شک یکی از زنان موفق جامعه ی امروز است. او عضو جامعه ی محققان ایران، عضو انجمن نوآوران جوان، عضو باشگاه نخبگان و توانمندان ایران و مدیر عامل شرکت ستاره ی مهر است. وی که متاهل و دارای یک فرزند است تمامی اوقات فراغت خود را صرف تالیف و تحقیق و پژوهش می کند کتابهای "عشقه" "خلوت خلود" "شام شوکران" "چراغ با هم بودن ما" "نقاشی خدا" "سایه ای بر بالین" نتیجه ی تحقیق مطالعه و تجربیات سالهای کاری او هستند.
قسمت هایی از کتاب خلوت خلود

آخر من، وحدانه نصرت بودم... دوردانه حاج نصرت الله... نصرت، و تنها وارث رستوران های زنجیره ای او. یگانه حاصل ازدواج مردی از اعیان قدیم بازار، با زنی که از معدود بازماندگان خاندان منسوخ شده قاجار بود. قصه نویس روزگار، همه چیز را برای من زیبا نوشته بود و قرار نبود چیزی تغییر کند... همه چیز بر وفق مرادم بود و فکر نمی کردم که سایه ای تعقیبم کند. من دانشجوی سال سوم دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه شهید بهشتی تهران بودم. یک ماشین اپل قرمز رنگ داشتم... یه حساب پس انداز مکفی... یه اتاق زیبا پر از آرزوهای دختران جوان... و یک دل پر از خیالاتی که طلایی بود اما محال نبود... من حاصل تربیت سخت و سنتی بازاری و قاجاری بودم. تربیتی که پدر و مادرم می گفتند که اگر عاقلانه از شیطنت های دخترانه نسلم در امان بمانم، برای من سعادت و عاقبت به خیری به همراه دارد... و من سعی می کردم عاقلانه در انتظار روزهای روشن تر فردا بمانم.

نظر کاربران در مورد "کتاب خلوت خلود"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

عالی بود لذت بردم وآخرش گریم گرفت

1401/08/13 | توسطزهرا - کاربر سایت
0
|

رمان خلوت خلود یکی از بهترین رمان هایی بود که من تو عمرم خوندم. کل رمان رو در سال ۹۴ زمانی که سرباز بودم در نقطه صفر مرزی سردشت در مرز اسلام آباد، فقط در عرض یک هفته خوندم. یادش بخیر...

1401/03/19 | توسطفرهاد مصطفایی چاورشایل هرکی - کاربر سایت
0
|