تیمبرلیک در این ماجراجویی مهیج، بین شوخ طبعی و احساس، تعادل برقرار کرده است.
این اثر در ذهن مخاطبین باقی خواهد ماند.
این کتاب با همان جمله ی اول، تخیل مخاطبین را مجذوب خود خواهد کرد.
زندگی با تردید، مثل بودن سنگی در کفشتان است. اگر نمی توانید سنگ را درآورید، مجبورید یاد بگیرید چگونه با وجود آن راه بروید. هیچ راه دیگری هم وجود ندارد.
ماجرا این گونه شروع شد. یادم می آید در هفتم ژوئن 1871 فکرش به سرم زد. این تاریخ توی ذهنم مانده چون روز اولین خاکسپاری خواهرم بود و من می دانستم که این آخرین خاکسپاری اش نیست... به خاطر همین بود که از خانه رفتم. این نسخه ی کوتاه ماجراست. اما مطمئنم ترجیح می دهید به جای نسخه ی کوتاه، نسخه ی طولانی را بشنوید.
پدربزرگ بولت با مردها حرف زد، روی شانه هایشان زد و حتی گاهی خندید. زن ها رفتند سمت مامان. مامان سر تکان داد و دست هایشان را گرفت. من دور شدم و به صدای ریختن خاک توی چاله گوش کردم. اولش سنگ ها روی چوب سخت می افتادند، اما حالا تنها چیزی که می شنیدم، صدای برخورد خاک با خاک بود، سبک و توخالی.
آیا کودک شما هر روز مطالعه می کند، نه به خاطر این که مجبور است، بلکه چون خودش دوست دارد؟
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
این مدال توسط «انجمن خدمات کتابخانه ای برای کودکان» که بخشی از «انجمن کتابخانه های آمریکا» است به نویسنده ی خوش ایده ی سال گذشته اعطا می شود
ریتم تندی داره. مخاطبو با خودش همراه میکنه. قلم گیرایی داره. بنظرم نوجوانو خیلی میتونه جذب کنه. من پایان بندیشو نپسندیدم. انگار وقت کم بود و سریع میخواست بگه تهش چی میشه. هیجانی که در طول داستان شاهدش هستیم، در پایان کتاب ته میکشه. و متاسفانه نمیتونه به همون جذابی تمومش کنه
این کتاب فوقالعاده است!خیلی قشنگه خیلی!
این کتاب وایب وسترن جذابی داره و دوست داشتنی ولی یه جاهایی روندش کسل کننده میشه اما پایانش غیر قابل پیش بینیه . من خودم شوکه شدم . اگر اثار نویسندههای بزرگ رو خونده باشید شاید یکم خسته کننده باشه براتون ولی قالب داستان جالبه و دیالوگها و خوبن . ترجمه هم خوبه . کشمکش درونی رو خیلی زیبا نشون داده و داستان به شکل اول شخص روایت میشه . در کل پیشنهاد میکنم بخونیدش .
باهاتون موافقم اما پایانش اصلا خوب نبود
کتاب بسیار خوب و عالی است از بهترین کتابهای ژانر رئال نشر پرتقال فضای وسترن هم داره برای نوجوان ، جوان و بزرگسال مناسبه
من که نخوندم
خیلی خوب بود .
داستان لذت بخشی داشت. شبیه یک درام وسترن بود. درسته که برای نوجوان هاست اما فکر میکنم بزرگ ترها بیشتر خوششون بیاد. احساسات خاصی داشت و استعاره کبوترهای وحشی تا پایان داستان ملموس بود.
کتاب خوبیه من به عنوان یه بزرگسال پیشنهاد میکنم خونده بشه البته کتاب مربوط به نوجوانان هستش اما کتابی هستش که پیشنهاد میکنم
راستش خوشم نیومد یعنی چیزای بهتر از اینم بود که میتونستم بخرم
من به عنوان یک نوجوان به نظرم این کتاب در حدی نیست که محبوبترین کتاب ادبیات داستانی سایت باشه. کتاب با اینکه تناقض احساسات یک نوجوان رو بعضی جاها به تصویر کشیده اما به نظرم داستان قوی و پر محتوایی نداره اما در کل شاید ارزش یک بار خوندن رو داشته باشه.
از معدود کتاب هایی که توانسته حجم زیادی از مشکلات متعددی که نوجوان ممکن است با آن روبه رو شود را با دیدگاهی روشن فکرانه و ظریف به کار بگیرد. کتاب با توجه به تعداد صفحات نه چندان زیاد دارای تمپو مناسبی است که گاهی نفس هایتان را در سینه حبس میکند