«با من می آیی؟» جوان سری تکان داد: «با تو می آیم.» «هرجا بخواهم؟» «هر جا بخواهی» «تا کجا؟» «تا جهنم» پرده یی از اشک چشمان آسیه را پوشاند: «چقدر صدایت خوب است.»
به نظرم واقعا خانم علیزاده نویسنده لایقی هست که خیلی کم لطفی شده در خواندن آثارش. واقعا قلم زیبایی داره چه در توصیفات چه در نوع موضوع داستان. من واقعا آثارش رو میپسندم و توصیه میکنم بقیه هم بخونن
خدایی قیمتش خیلی گرونه
یک رمان عاشقانه کاملا معمولی.اصلا در حد نوشته دیگر غزاله علیزاده (خانه ادریسیها) نبود
مشکل اینه که هیچ کتابی در حد خانه ادریسیها نمیشه
دوران دبیرستان کتابهایی میخواندیم که اکثرا دختری چشم آبی زیبا پاک و معصوم وبسیار باهوش بود و در ذهنمان این را تداعی میکرد که کافی نیستیم ولی این کتاب تصویر ادمهاییست که مثل ما تصمیم میگیرند خطا میکنند و عاشق میشوند و این تصویر نابی است از خود واقعی ما.... خواندن کتاب بسیار پیشنهاد میشود
ارزش خواندن و وقت گذاشتن را دارد... ساده و روان و با توضیحاتی که شناسنامه کار خانم علیزاده س... بهتر از رمانهای عاشقانه زردیست که در دهه هفتاد باب شده بود