در طول تاریخ پر نشیب و فراز هنر، بارها شاهد انقلابهای هنری و دگرگونی های بنیادی در عرصۀ هنرهای تجسمی بوده ایم . از آغاز قرن حاضر نیز، جنبشهای حیاتبخش و سازنده در زمینه هنرهای بصری، همتای دیگر تحولات اجتماعی، اقتصادی و صنعتی، پویائی و تحرکی ویژه در ساختار هنرهای تجسی عصر ما بوجود آورده است. روحیۀ جستجوگری و پژوهندگی و نقش والای «تجربه» که از ویژگیهای هنرهای تجسمی زمانه ما است، به حساسیت ها و افقهای دید ما، وسعت عظیمی بخشیده است. ارزشها و هدفهای نوین، همگام با مواد و مصالح جدید و پیشرفت تکنولوژی و روشهای گوناگون بهره وری از آنها، هنرهای بصری قرن ما را به سوی هنر گویای زمانه خویش، رهبری کرده است. افقهای نو و دیدگاه های تازۀ هنرمندان در عرصۀ آفرینش هنرهای بصری و پیدایش تئوریها و فلسفه های نوین هنری، الزاما دگرگونیهای گسترده و عمیقی را در زمینه آموشهای مختلف هنرهای تجسمی در پی داشته است.