نویسنده در این نمایش نامه، با وام گیری از نام اسطوره ایکاروس موجودی که آن قدر به خورشید نزدیک شد تا بال های مومی اش ذوب گردید سعی دارد ناتوانی بشر را در برقراری ارتباط با همنوع خود، به تصویر بکشد .ماجرای نمایش نامه در محوطه یک پارک عمومی روی می دهد که سه مرد و دو زن برای تماشای آتش بازی شبانه به آن جا رفته اند و وقت خود را به صحبت درباره پرواز یک جت بر فراز شهر می گذرانند .در لحظاتی که به شروع آتش بازی مانده است و در پی صحبت ها و رفتار شخصیت ها مخاطب تا حدودی متوجه جایگاه اجتماعی هر یک از آنها می شود .سرانجام با سقوط جتی که در آغاز بر فراز اشخاص در حرکت بود، نمایش نامه به پایان می رسد .
کتاب مادر ایکاروس