آدم ها اگر خود را به موقع از منجلاب دردها و غفلتها بیرون نکشند. دچار ناکار می شوند. همانند دختری که چون تلخی های زندگی چشمهایش را به روی آفاق می بندد و در مرداب حماقت فرو می رود. کاشانه ی عشق را روی سر خود آوار می کند و چشمهایش که باز می شوند. می بیند هیچ چیزی برایش نمانده. او مانده و ناکاری که برچسب روی پیشانی اش شده.
کتاب ناکار