نوشتههای ساموئل بکت بهطور فزایندهای بهعنوان نقطه اوج ادبیات بزرگ قرن بیستم در نظر گرفته میشود – پس از آثار پروست، جویس و کافکا. بکت نویسندهای است که ارتباطش با زمان خود و استفاده از تصاویر شاعرانه را میتوان با شکسپیر در اواخر رنسانس مقایسه کرد. جان کالدر اساسا کار بکت را برای آنچه در مورد زمان ما از نظر فلسفه، الهیات و اخلاق می گوید بررسی کرده است و به جنبه هایی از تفکر سوژه خود اشاره می کند که دیگران نادیده گرفته شده یا ترجیح داده اند نبینند. ذهن حاد ساموئل بکت با شجاعت و شوخ طبعی مفروضات و باورهای اساسی که اکثر مردم بر اساس آن زندگی می کنند را از هم جدا کرد. طنز او می تواند گزنده باشد و شوخ طبعی او ویرانگر. او هیچ راه گریزی از تراژدی انسانی در امکانات رفاهی که ما برای محافظت از خود در برابر واقعیت می سازیم - حتی در هنر، که برای اکثر روشنفکران جایگزین دین شده است، پیدا نکرد. با این حال، او پیامی اخلاقی ایجاد کرد - پیامی که در تضاد مستقیم با ارزشهای جاهطلبی، موفقیت، کسب و امنیت است که معمولا برای تحسین نگه داشته میشود، و به طمع، خداپرستی و ظلم به دیگران مینگرد. ما به طور فزاینده ای بدیهی می دانیم، به گونه ای که هم غیر متعارف و هم انقلابی است. اگر این مطالعه بسیاری از خوانندگان را شوکه میکند، به این دلیل است که صداقت و عمق تفکر بکت - که از طریق رمانها، نمایشنامهها و شعرهای او، بلکه از طریق دیگر نوشتهها و مکاتبات او بیان میشود - خود برای تفکر متعارف تکاندهنده است. با این حال آنچه او برای گفتن دارد نیز آرامش بخش است. او یک اخلاق و نسخه متفاوت برای زندگی ارائه می دهد - پیامی مبتنی بر شجاعت رواقی، شفقت و توانایی درک و بخشش.
کتاب فلسفه ساموئل بکت